کلمۀ توحید که محور ایمان اسلامی و عمل مومنانه و عشق موحدانه و عارفانه است، دعوت به بندگی محبانه است. خدای سبحان آنگاه که خود را برای موسی علیه السلام معرفی میفرماید، چنین او را مخاطب قرار میدهد: «إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی» [طه: 14] «بیقین من الله هستم که معبودی جز من نیست، پس بندۀ من باش» این اساس دین، یعنی همۀ اصول و فروع آن است که نتیجۀ آن بیرونرفتن از بندگی همۀ معبودان دورغین است که در زبان قرآن به طاغوت معرفی شده است، که با تعبیر شگفتانگیز «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقى لَا انْفِصامَ لَها» [بقره: 256] بیان شده است که طرح ایمان به «الله»، بدون کفر به طاغوت امکان ندارد و جمع کفر به طاغوت و ایمان به «الله» موجب چنگزدن به ریسمان مستحکم الهی است که عشق بیبدیلی است که هیچ کناره ندارد.
این مسأله دعوت همۀ پیامبران الهی در طول تاریخ بوده است: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» [نحل: 26] اصل طاغوت نفسانیت انسان است که بزرگترین دشمن آدمی است و در کنار آن شیطان و همۀ شیاطین انسانی و جنی است. ما در اینجا از جنبههای اجتماعی این حقیقت سخن نمیگوییم که متأسفانه اکثر مسلمانان از آن غافل هستند، بلکه به ساحت عشق در آیات توجه داریم. اگرچه کسی که به این ساحت راه یابد، یک گام بیشتر به فهم اجتماعی آیات فاصله ندارد.
