«هذا… مَصَارِع العُشّاق» [بحارالانوار: ۴۱/۲۹۵] «اینجا [کربلاء] قتلگاه عاشقان است»
عشق ارتباط تنگاتنگی با ولایت دارد، زیرا حقیقت ولایت پیوند عاشقانه است و پیوند عاشقانه، ارتباط ناگستگی با عبادت و بندگی دارد، بندگی که بندگی محبانه و شاکرانه است، و این عبادت حاصل نشود مگر با دیدن محبوب. ازاینرو یکی از مقامات عشق و پیوند ولایی ـ البته نه منزل و مقام نهایی؛ اما از منازل مهم و بنیادین آن؛ منزلی است که انسان خدا را چنان عبادت کند که گویی او را میبیند و آن مقدمۀ عبادت است که خدا را گویا میبیند.
مستند آن روایت نورانی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم است که پرسیدند؟ احسان چیست؟ «ما الإحسان؟» فرمودند: «أن تعبد اللّه کأنک تراه. فان لم تکن تراه، فانه یراک» [تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج: 1؛ ص: ۱۱۷] «خدا را چنان عبادت کنی که گویا او را میبینی، و اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند.» این مقام احسان است و «گویا» بیانی از مراتب عشق است که در آن بندگی از ترس دوزخ یا طمع بهشت رها شده و در کمند عشق خدای سبحان افتاده و با همین کمند بالا میرود.