«هذا… مَصَارِع العُشّاق» [بحارالانوار: ۴۱/۲۹۵] «اینجا [کربلاء] قتلگاه عاشقان است»
عطار نیشابوری تمثیلی زیبا دارد که در شناخت عشق و نقش دین بسیار کارگشاست. وی میگوید: پادشاهی خوشسیما در تفرجگاه قدم میزد، چشمش به شاهزاده خانمی افتاد زیباروی و عاشق او شد. ندیمان را صدا زد که چه بکنیم تا او را به خود متمایل کنم؟ هرکس راهی بیان کرد.
صورتگری گفت: به من مدتی مهلت بدهید تا او را به عشق شما درآورم. گفت: چگونه؟ گفت: چندین عکس از شما را نقاشی میکنم و در سر راه او میگذارم و وقتی او این چهرۀ زیبا را ببیند، عاشق شما خواهد شد. و چنین کرد. و مسیر راه او را شناسایی کرد و عکسها را در مسیر او گذاشت.
شاهزاده به عکس نخست توجهای نکرد، عکس دوم را نگاهی انداخت، عکس سوم بیشتر توجۀ او را جلب کرد تا عکسهای دیگر که او را گرفتار خود کرد و عاشق و واله پادشاه شد.
عطار گوید: پادشاه مثال خدای سبحان است که پادشاه عالم است، شاهزاده مثال انسان است و صورتگر مثال پیامبران الهی هستند که چهرۀ زیبا و دلروبای محبوب عالم را به انسان مینمایانند و آنها را به عشق خدای متعال فرامیخوانند.