«هذا… مَصَارِع العُشّاق» [بحارالانوار: ۴۱/۲۹۵] «اینجا [کربلاء] قتلگاه عاشقان است»
تحلیل عشق با عقل ممکن است و البته سزاوار. چنانچه ابنعربی بیان داشته است، قلب دو چشم دارد و عقل یکی از چشمهای آن است، بنابراین نگاه عقلی به مسائل متعالی چون عشق، خوب است، اما ناکافی است، کسی که فقط با عقل به عشق میمگرد، در حقیقت، انسان یک چشم است و حقیقت عشق را درنمییابد. اما چشم دیگر قلب، شهود است که با آن حقیقت عشق نمایان میشود. البته عشق بدون عقل، عشقِ کور است و ره به جایی نمیبرد.
سیبک نیشابوری در کتاب «عقل و دل» بیان لطیفی دارد. وی عشق را پادشاه مملکت وجودی انسان و عقل را وزیر او میداند، و عقل را نتوان حاکم وجود انسان کرد، و از آن بدتر حکومت شهوت است. با این تحلیل عقل در عشق راه دارد، اما به عنوان وزیر. اما دل به حقیقت شهود راه پیدا میکند و آن با شهود قلبی است که با آن از مفهوم پران میشود و به اوج آسمانی معانی دست میزند.