«هذا… مَصَارِع العُشّاق» [بحارالانوار: ۴۱/۲۹۵] «اینجا [کربلاء] قتلگاه عاشقان است»
با عقل تنها دلایل عقلی و تبیین مسائل به دست میآید، اما عشق حاصل نگردد. بلکه عقل رهزن است، و راه عشق را باید از دین و شریعت جست. زیرا در متن دین است که خدای سبحان خود را به معرفی مینمایاند: «إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِین» [قصص: ۳۰] اینگونه است که انسان خدا را میشناسد، زیرا او را میبیند و همین عرفان موجب عشق میشود. اما عقل تحلیلگر خوبی است، به این دلیلی راهی را بهسوی باز نمیکند، فقط تحلیل و ترجمه میکند، راهی که عاشق پیموده است. به قول حافظ
عاقلان نقطۀ پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند
بنابراین در جهت عشق، خود عشق است که راهبری میکند، بلکه دقیقتر بگوییم اگر دین نبود، سخن از عشق هم نبود. ازاینرو در عشق نباید تکیه بر عقل زد، اگرچه نباید، آن را کنار هم گذاشت که ترجمان خوب و قابل اتکائی است.