«هذا… مَصَارِع العُشّاق» [بحارالانوار: ۴۱/۲۹۵] «اینجا [کربلاء] قتلگاه عاشقان است»
سهروردی در رسالۀ فی حقیقۀ العشق یا مونس العشاق که شاهکاری ادبی است و میتوان آن را سفرنامۀ معنوی وی نامید، عشق را با شوردگی قرین میداند. وی دربارۀ حقیقت عشق میگوید:
«محبت چون بهغایت رسد، آن را عشق خوانند. «العشق محبۀ مفرطه» و عشق خاصتر از محبت است، زیرا که همه عشقی محبت باشد، اما همه محبتی عشق نباشد.» [مجموعۀ آثار شیخ اشراق، ج: ۳، ص: ۲۸۶]
وی پایۀ محبت را معرفت میداند و بیان میکند:
«پس اول پایۀ معرفت است و دوم پایۀ محبت و سوم پایۀ عشق. و به عالم عشق که بالای همه است، نتوان رسیدن تا از معرفت و محبت دو پایۀ نردبان نسازد. و معنی «خطوطین و قد وصلت» این است. و همچنانکه عالم عشق منتهای عالم معرفت و محبت است، و اصل او منتهای علمای راسخ و حکمای متأله باشد.» [همان؛ ص: ۲۸۶ ـ ۲۸۷]
بنابراین دو نکته در نگاه سهرودی دربارۀ عشق است: نخست اینکه عشق عالَم است، عالَم وجودی که منتهای علمای راسخ و حکمای متأله است و دوم پایۀ عشق، دو عالَم معرفت و عالَم محبت است.