«هذا… مَصَارِع العُشّاق» [بحارالانوار: ۴۱/۲۹۵] «این‌جا [کربلاء] قتل‌گاه عاشقان است»
ابن‌عربی حب را مقام الهی می‌داند و بیان می‌کند: برای این مقام چهار لقب است:
لقب نخست: حب است که آن خلوص مهرورزی در دل و صفای قلب از تیرگی‌های عوارض است. محب و دوست‌دار هیچ غرض و اراده‌ای در برابر محبوب خود ندارد.
لقب دوم «وُد» است که خدا «ودود» است و آن اسمی [از اسماء الهی] است و «وُدّ» صفت خداست، و در او ثابت است، و او را «ودود» گوید که در زمین ثبوت دارد.»
علامه طباطبایی دربارۀ معنای «ود» و «ودود» سخن دقیقی دارند:
«ودود از اسماء خدای تعالی است، و بر وزن فعول از مادۀ «وُد» به معنای حب و دوستداری است، با این تفاوت که نوع خاصی از دوستداری است که آثار و پی‌آمدهای آن آشکار است، چون الفت و انس، معاشرت و دیدوبازدید، و احساس…و خدای سبحان بندگان خود را دوست دارد و آثار این محبت را با بخشش نعمت‌ها بر آنان آشکار می‌کند. [المیزان: ۱۰/۳۷۴]
لقب سوم عشق است که عبارت در افراط در دوست‌داشتن است. و قرآن هم از آن به شدت دوست‌داشتن یاد می‌کند: «وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» [بقره: ۱۶۵] هم‌چنین آمده است: «قَدْ شَغَفَها حُبًّا» [یوسف: ۳۰] محبت یوسف قلب او را چون پرده‌ای رقیق پوشانده بود و قلب او را پر کرده بود، به گونه‌ای که قلب ظرف آن محبت شده و محبت بر قلب احاطه داشت. حق تعالی خود را در روایت به شدت حب وصف کرده است، اما عشق و عاشق بر او اطلاق نمی‌شود. [خلاصه] عشق روی‌آوری و دوست‌داشتن بر دوستدار است که با همۀ اجزاء او درمی‌آمیزد و او را در برمی‌گیرد و از «عَشَقَه» [که در فارسی به آن پیچک می‌گوییم] مشتق است.
لقب چهارم هوی‌ است، که آن اختصاص‌‌دادن‌ِ همه ارادۀ خود به‌ محبوب‌ و دل‌بستگی به‌ اوست‌، و آن نخستین حالتی است که قلب حاصل می‌شود و دربارۀ خدا به کار نمی‌رود. و سبب حصول آن در قلب دیدن و شنیدن و نیکویی‌کردن است.

اوقات شرعی