«هذا… مَصَارِع العُشّاق» [بحارالانوار: ۴۱/۲۹۵] «اینجا [کربلاء] قتلگاه عاشقان است»
حقیقت عشق، عشقورزی به خدای سبحان است، و عاشق تنها او و آنچه را او دوست دارد، دوست دارد و از جز او منحرف است. قرآن آیات متعددی دارد که در آنها میتوانیم ردوپای عشق را بیاییم: «وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه» [بقره: ۱۶۵] شدت حب که مومنان شدیدترین مهر را به خدا دارند، به معنای عشق است که با «لام» اختصاصی در «لله» مختص به خدای سبحان است.
در منطق قرآن کریم راه وصول به خدای سبحان، عبودیت و حرکت حبی است، به این معنا که قلب انسان در اثر معرفت و عرفان حقیقی، در جذبه و شوری غرقه میشود که این جذبه او را به حرکت وامیدارد، این حرکت حبی است و موجب بندگی عاشقانه میشود و جز رضای خدای سبحان را نمیجوید و همۀ هموغم او محبوب حقیقی است، به این دلیل نه در بند فضیلتی است و نه رذیلتی؛ نه ستایشی او را به خود جلب میکند، و نه تعریف و تمجیدی، و نه توهین و تفسیقی او را نگران میکند، نه به دنیا توجه دارد و نه به آخرت؛ نه به بهشت توجه دارد و نه به دوزخ. او فقط در بند عشق مولاست و این همان « أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه» است. او فقط یک هدف دارد و آن قرب الهی است.