سید سعید لواسانی، استاد دانشگاه: رهبر معظم انقلاب در دیدار مدیران سازمان تبلیغات اسلامی نکات مهمی بیان کردند که برآمده از حکمت اسلامی است. اگر بخواهیم سه محور مهم آن بیانات را برشماریم، میتوانیم اصولی علمی و عملی استخراج کنیم.
رهبر حکیم مبانی تبلیغ را بر پایه اندیشه و حکمت اسلامی تبیین کردند، امری که در دانشگاهها و مراکز تبلیغاتی ما مفقود است و این لب بیانات منتشرشده ایشان است. اینکه گروهی از اندیشمندان به این نتیجه رسیدهاند که باید توجه را از علوم انسانی غربی به حکمت عملی و علوم انسانی اسلامی معطوف دارند، یکی از دلایلش همین است که مبانی نظری و عملی امور اجتماعی و سیاسی در اندیشه اسلامی بهکلی با مبانی سوبژکتیو غربی تفاوت دارد و این تفاوت جوهری است و باعث تاسف است که برخی تلاش دارند این امر مهم را با مثل طنز «دوچرخهسواری اسلامی» بهسخره بگیرند.
اما مستند کلام حضرت آقا آیه شریفه «الَّذِینَ یبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّه وَ یخْشَوْنَه وَ لا یخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّه وَ کفى بِاللَّه حَسِیباً» [احزاب: 39] است؛ «آنان که رسالتهای خدا را تبلیغ میکنند و از او ترس دارند و از هیچکس جز خدا بیم ندارند و حسابرسبودن خدا بس است» با این مقدمه سه محور اصلی بیانات مذکور عبارتند از:
محور نخست که مهمترین بخش آن بود، «دستگاهها و عناصر فرهنگی-تبلیغی باید کاملا مراقب باشند که حرف خدا در هیچ شرایطی زمین نماند.» پیام مهم این بخش توجهباش به آن است که روش تبلیغ در نظام جمهوری اسلامی باید با روش پروپاگاندای غربی تفاوت ماهوی و جوهری داشته باشد و «در این زمینه نباید از جنجال و هوچیگری و اتهامات ترسید.» بنابراین یکی از عناصر تبلیغ در اندیشه اسلامی «خشیت الهی» است که در دنیای جدید کاملا مفقود است و ما هم به آن بیتوجه هستیم و الزامات و ملاحظات آن را رعایت نمیکنیم.
اینکه بگوییم برای مثال کمپین تبلیغاتی انتخاباتی اوباما یا ترامپ دارای این خصوصیات بود و کمپین انتخاباتی ما با کمی تغییر، استفاده از همانها یا گزینش و کموزیاد کردن آنها باشد، این تبلیغ در شان نظام جمهوری اسلامی نیست. این مشکل فقط در تبلیغات انتخابانی بروز ندارد، بلکه در اخبار و تحلیلها، و کمپینها و هشتگها و خلاصه در همه مبادی و اصول و روشهای فرهنگی و تبلیغاتی ما نیز وجود دارد و همه مراکز فرهنگی و تبلیغی ما درگیر آن هستند و برای رفع آن باید عنصر «خشیت الهی» در تبلیغ لحاظ شود.
اما اول ببینیم معنای «خشیت الهی» چیست؟ و آنگاه از جایگاه عملیاتی آن در تبلیغ پرسش کنیم. «خشیت» تاثر قلبی از برخورد با ناملایمات و امور ناپسند یا سبب تاثر قلبی از آن امور است، به تعبیر دیگر وقتی کسی به این باور قلبی رسید که چیزی یا کسی بر او تاثیر قطعی دارد، قلبش نسبت به آن خشیت پیدا میکند. بنابراین منشأ خشیت، ترسهای معمولی چون ترس از نیش عقرب و مار نیست. و اگر ما بدانیم و قلب ما ایمان بیاورد که خدا تنها موثر عالم و هستی است، قلب ما فقط از او در خشیت و بیم است. [المیزان: 16/323] دراینصورت «خشیت الهی» در قلب ما پیدا میشود و متهورانه و بیباکانه وارد عمل نمیشویم و ماجراجویی نمیکنیم، بلکه در هر کاری مراقب هستیم که خدای تعالی از ما راضی و خشنود باشد و مورد سخط او واقع نشویم. بنابراین باید در مقابل تبلیغ به دو نکته توجه داشت؛ نخست تبلیغ رسالتهای الهی باشد نه خوشایند گروه و جریان ما یا کسانی که به ما سفارش تبلیغ دادهاند. ثانیا این تبلیغ همراه با «خشیت الهی» باشد که لازمه آن این است که هرگز از زورمداران و قدرتمندان و صاحبان دستگاههای بزرگ تبلیغی و فرهنگی استکبار و دنبالههای آن و خلاصه هرکسی جز خدا بیم نداریم. زیرا خدا برای حسابرسی کافی است پس باید تنها از او پروا داشت. این محور مهم و اساسی در تبلیغ در اندیشه اسلامی که بههیچوجه در علم مدرن به آن توجهی نمیشود و باید در مبادی و مبانی نظام تبلیغی و فرهنگی ما جای بگیرید. با این ملاحظه، دو نکته در تبیین «خشیت الهی» در بیانات امام حکیم برجستهتر بود:
اول: تعریف عملیاتی خشیت به «ملاحظه، رعایت و مراقبت» به مثابه «راهبرد ضروری و همیشگی فعالان عرصه فرهنگ و تبلیغ» و آیا ما میدانیم سه عنصر «ملاحظه، رعایت، مراقبت» در امر تبلیغ چیست؟
دوم: «توجه به اقتضائات اجتماعی در تبلیغ»، «نادیدهگرفتن خشیت الهی» نیست، بلکه این دو لازم و ملزوم هم هستند.
و در این راستا «توجه به لسان قوم» و تفاوت «زبان ارتباطگرفتن با یک جوان و نوجوان با زبان حرفزدن با یک غافل جاهل یا معاند» و تفاوت «زبان و لسان صحبت و تبلیغ در کشورهای دیگر با کار فرهنگی-تبلیغی در داخل از جمله در مجموعههای انقلابی» از ملاحظات کار تبلیغی است. بنابراین توجه به تنوع مخاطبان و پرهیز از کارهای صرفا ویترینی و شکل و آثار خنثی باید راهبرد اساسی تبلیغ باشد.
دومین محور استفاده از ظرفیتهای مردمی و مشارکت نیروهای زبده در کارهای فرهنگی که موجب «حفظ شادابی، سرزندگی، خوشحالی و خشنودی مردم» به دلیل «مشارکت خود مردم» و ارائه «کارهای متنوع، شیرین و سرزنده» است. بنابراین پرهیز از متولیگری صرف و واگذاری عمل تبلیغ به ظرفیتهای مردمی یکی از محورهای مهم بیانات ایشان بود.
محور سوم که همسو با محور دوم است خطر «جناحگرایی» و ضرورت پرهیز از نگاه حذفی است. «در کل کشور به اتحاد کلمه و همدلی نیاز داریم» این اصل اول که حذف و منها را نفی میکند، اصل دوم اینکه «چه برسد به مجموعههای انقلابی که باید کاملا از افتادن در دام نحلههای گوناگون فکری و جناحگرایی پرهیز کنند» و باید نگاهی وسیع و عمیق و جهتگیری در مسیر رسالات الله داشته باشند.
عنصر اصلی تبلیغ در حکمت و اندیشه اسلامی که قرآن از آن به رسالات الله تعبیر فرمود، بیان و روشنکردن حقیقت است. بنابراین در هر رخداد و مسالهای که با آن مواجه میشویم، باید حقیقت و واقعیت را درست بشناسیم و بهدقت آن را تبیین و تبلیغ کنیم. گاهی مجبور هستیم بخشی از حقیقت را بیان کنیم، اما باید مراقب بود که گزینش به معنای حذف بخشی از حقیقت و کنارزدن یا کتمان آن نباشد، بلکه اصلیترین و محوریترین بخش آن تبلیغ شود، برای مثال در فتنه اخیر عناصر و عوامل مختلفی دخیل هستند که در تحلیل آن باید مدنظر قرار گیرند، حذف هرکدام از آنها به معنای فهم نادرست آن است، اما در مقام تبلیغ، باید محوریترین علت یا علل و عناصر آن را برجسته کنیم که ذهن مخاطب، دچار مغالطه نشود و البته این امر باید به شیوه مناسب و با توجه به اقتضائات مخاطب بیان شود و در آن خشیت الهی محور همه سخنان باشد. بدینسان استفاده از عنصر دروغ و فریب یا گزینش بخشی از حقیقت و کنار نهادن یا انکار و کتمان بخش دیگری از حقیقت، در امر تبلیغ خلاف تبلیغ رسالات الله، خشیت الهی، مشارکت مردم، و پرهیز از نگاه حذفی و جناحی است.
تبلیغ یک نمونه از نمونههای متعدد امور فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که باید برپایه حکمت اسلامی و علوم انسانی اسلامی بازنگری شود، به این دلیل ما نیاز داریم عالمانه و محققانه به حکمت عملی نظر بیندازیم تا تحول علوم انسانی از مبانی سکولار و سوبژکتیو به علوم انسانی اسلامی میسر شود.