بحث دربارۀ ضرورت مشارکت مردم در سنت بود. سه روایت از امام صادق سلام الله علیه در این مسأله قابل توجه است:
«الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ، عَیْنُهُ وَ دَلِیلُهُ لَا یَخُونُهُ وَ لَا یَظْلِمُهُ وَ لَا یَغُشُّهُ وَ لَا یَعِدُهُ عِدَهً فَیُخْلِفَهُ» [الکافی: 2/166]
«مومن برادر مومن است، چشم او و راهنمای اوست، به او خیانت نمیکند، ستم روا نمیدارد، خیانت نمیکند و وعدهای نمیکند که تخلف کند.»
روایت پیوند محبانۀ درون جامعۀ اسلامی را تشریح میکند. نکتهای که ما به آن توجه میدهیم، اینکه هر مومن را چشم مومن دیگر و راهنمای او میداند که روابط سالمانه و انسانی و اسلامی دارند:
«الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ، هُوَ عَیْنُهُ وَ مِرْآتُهُ وَ دَلِیلُهُ لَا یَخُونُهُ وَ لَا یَخْدَعُهُ وَ لَا یَظْلِمُهُ وَ لَا یَکْذِبُهُ وَ لَا یَغْتَابُهُ» [همان]
«مسلمان برادر مسلمان است، چشم او، آئینۀ او، راهنمای اوست؛ به او خیانت نمیکند، او را فریب نمیدهد، به او ستم نمیکند، و به او دورغ نمیگوید، و غیبت او را نمیکند.»
روایت دوم همانند روایت اول است، با این تفاوت که مومن را آئینۀ مومن میداند که مشکلات و آسیبهای اجتماعی را شناسایی میکند و برطرف میکند:
«الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکَى شَیْئاً مِنْهُ؛ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ. وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَهٍ وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالاً بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا» [همان]
«مومن برادر مومن است، همانند اعضای یکپیکر؛ اگر عضوی بدرد آید، درد آن در دیگر اعضای بدن نمایان شود. و ارواح آنان از یک روح است، و پیوند روح مومن به روح خدا شدیدتر از پیوستگی شعاع خورشیده به خورشید است.»
این روایت تصریح میکند که جامعۀ اسلامی چونان اعضای یک پیکر هستند. مومنان همگی پیوند با روح خدا دارند، و درد یکی چون درد همگی است و اگر یکی از اعضای جامعه دچار خسران، ناملایمتی، مصیبت، سختی شود، همۀ اعضای جامعه را درگیر میکند. اگر در جامعه ناعدالتی، محرومیت، فساد، ستم، تبعیض، فاصله و شکاف طبقاتی پیش بیاید، اگر جامعه دچار مدیریت ناسالم یا نابلد شود، همۀ مردم به دنبال آن هستند که آن را اصلاح کنند که اگر نکردند و «با این حال اعضای دیگر آن پیکر با کمال بیخیالی مشغول چریدن در علفزار زندگی دنیوی خود باشد و با مثل این جمله خود را تسلیت بدهد که «دنیا را به قیصرها و ملکوت را بر ما واگذار کنید» [حکمت اصول سیاسی اسلام: 99] چنین جامعهای به تعبیر شهید مظلوم بهشتی لجن است، هر نامی که میخواهد بر خود بگذارید و باید منتظر نابودی آن بود.