حقیقت اسلامی است، که هرکدام از ما در جامعه در هر مرتبه و جایگاهی که هستیم، مسئولیت داریم و باید پاسخگوی مسئولیت خود باشیم و نباید خودخواهیها و اغراض شخصی و تنبلی و ترس و بیحالی و امثال آن، موجب شود که مسئولیت اجتماعی خود را زیرپا بگذاریم.
خدای تعالی به ما قلب، عقل، چشم و گوش داده تا حق و عدل و مستولیت خود در برپایی جامعۀ اسلامی را تشخیص بدهیم و آن را و دیگران منتقل کنیم و همۀ اینها در پیشگاه خدای تعالی مورد سوال واقع خواهند شد: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً» [اسراء: ۳۶] و روشن است که ادای این مسئولیت بدون علم امکان ندارد.
مشارکت همگانی و عمومی و فراهمکردن بستر عمومی برای این مشارکت و مقابله با غفلت خودخواسته و خودساخته موجب میشود از صدمه به جامعه و محیط زیست آن و نظام سیاسی حاکم جلوگیری میشود. البته باید مراقب بود که در این فرایند به راههای سرکوبگرایانه و انتقامجویانه کشیده نشویم که آن از عدالت بمراتب دور است. بلکه ما نیاز به نظارت پیشگیرنده و پیشبرنده داریم تا جامعه به لاک خود فرو نرود و دچار بیخیالی و غفلت یا سطحیاندیشی و سطحینگری نشود. این فرایند باید در سلسلۀ آموزش و تربیت جامعه گنجانده شود و جز فرهنگ عمومی جامعه گردد که اولاً از بهوجودآمدن افراد مفسد و ستمگر و بزهکار و ناشایست تا حدود زیادی جلوگیری میکند، زیرا فرایند تربیتی جامعه برخلاف آن است، ثانیاً جلوی خلافها و رفتار ناشایست را هم درون جامعه توسط خود جامعه میگیرد.
بنابراین توجه به این امر در آموزش و پرورش و ایجاد سازمانهای مردمنهاد و تربیتهای رسمی و غیررسمی و نظارتهای عمومی در کنار تقویت جریان رسانهای مسئول خواهان عدالت و شفافیت از ضرورتهای امروز جامعۀ ماست.