استاد شهید علامه مطهری معنای مقیاسبودن عدالت اجتماعی را به معنای آن میدانند که عدالت معیاری است که حتی دین با آن سنجیده میشود و به این دلیل همۀ امور باید منطبق با آن شود:
«اصل عدالت از مقیاسهای اسلام است که باید دید چه چیز بر او منطبق میشود. عدالت در سلسلۀ علل احکام است نه در سلسلۀ معلولات؛ نه این است که آنچه دین گفته عدل است، بلکه آنچه عدل است، دین میگوید. این مقیاسبودن عدالت است برای دین.» [بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی، ص: ۱۵]
به تعبیر دیگر، برخلاف نظر اشاعره عمل خداوند متعال بر پایۀ عدل است، و عقل آن را تشخیص میدهد که همۀ کارهای خداوند متعال در عالَم تکوین و امور تشریعی بر پایۀ عدل و حکمت است. بنابراین عدالت عدالت معیار و مقیاس است. و به تعبیر دیگر به قول برخی انتظار ما از دین آن است که همۀ دستورات و مقرراتش مطابق عدل باشد :
«به حکم عقل، احکام دینی باید عادلانه باشد. بنابراین میتوان گفت: انتظار ما از دین این است که دستوراتش مطابق عدل باشد.» [صادق لاریجانی، افتراح انتظار بشر از دین، نقد و نظر، ش: ۶، ص: ۳۳]
مطابقت همۀ دستورات و مقررات دین با عدل، باید به مطابقت و اینهمانی همۀ قوانین و مقررات و اجراء و رابط سیاسی و اجتماعی در درون نظام و جامعۀ اسلامی سرایت کند.
بنابراین ما نیازمند انقلابی درونی در فقه برای فهم عدالت اجتماعی هستیم. پایۀ این انقلاب و تحول درونی، تحول بیرونعلمی یا فلسفی است که در حکمت عملی ریخته میشود تا تفکر اجتماعی ما را از جمود و تحجر بیرون بیاورد؛ و نظام سیاسی ما را از نظام اسلامی به دولت اسلامی متحول کند و عدالت اجتماعی را در همۀ روابط دولت ـ ملت؛ ملت ـ ملت، و قوانین و مقررات حاکم نماید.