عدالت اجتماعی یکی از مسائل اساسی فلسفۀ سیاسی است. معمولا از دو نحلۀ فلسفۀ سیاسی سخن گفته میشود:
یک: فلسفۀ سیاسی هنجاری که موضوعش عینیت بایدها و نبایدها؛ هنجارها به معنای عام؛ گزارههای اخلاقی است که عدالت هم یکی از مصادیق آن است.
دو: فلسفۀ سیاسی توصیفی که به توصیف حوادث و واقعیتهای اجتماعی میپردازد و طبعاً فاقد هرگونه طراوت و زیبایی است.
روشن است که بحث جامع در حوزۀ حکمت عملی از عدالت اجتماعی دربردارندۀ هر دو نگاه است، هم باید فضیلتها و بایدها و نبایدها را درنظر داشت و هم واقعیات اجتماعی را توصیف کرد و جایگاه عدالت در آن را نشان داد.
بحث ما هم ذیل حکمت عملی است، اما آیا فقط به فلسفۀ سیاسی یا سیاست مُدُن مربوط است، یا جمع حکمت عملی یعنی اخلاق تا سیاست را شامل میشود؟ بنظر میرسد که عدالت اجتماعی به تعبیر امروزیها بینرشتهای است؛ یعنی جامع مباحث حکمت عملی است. بنابراین حوزۀ آن وسیعتر از فلسفۀ سیاسی است، هم توصیف است: آنگاه که آن را از حیث اعتباریات بررسی میکنیم؛ و هم هنجار است که وقتی وارد ملکۀ عدالت و عمل میشویم. و اینجاست که پای فقه به میان میآید.
![دربارۀ عدالت اجتماعی/ ۳.توصیف و هنجار دربارۀ عدالت اجتماعی/ ۳.توصیف و هنجار](https://www.hosseinilavasani.com/wp-content/uploads/2022/03/nody-عکس-بک-گراند-طلایی-1634938534.jpg)