خطبۀ نخست
عقل و جهل
بسم الله الرحمن الرحیم
ایام متعلق به وجود اقدس امام رضا سلام الله علیه است، به این مناسبت یک روایت از بیان نورانی آن حضرت خدمت شما میخوانم و آن را پایۀ دعوت به تقوا قرار میدهم:
«عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام یَقُولُ: صَدِیقُ کُلِ امْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ» [الکافی: 1/11]
امام علیه السلام در این روایت نورانی، دوست هرکس را عقل و دشمن هرکس را جهل معرفی کردهاند. منظور از جهل نادانی و ندانستن نیست، نادانی را با نزد استاد یا رفتن نزد فرد معطل میتوان جبران کرد. روایات ما جهل را مقابل عقل قرار داده ست، بنابراین منظور از آن، بیعقلی است. دشمن هرکس بیعقلی است، اینکه تصمیمات، کارها و گفتار او برپایۀ عقل نباشد، این خیلی خطرناک است، برای همۀ ما خطرناک است و چهبسا ما را به دوزخ بکشاند، اما برای مسئولان و علماء و نخبگان سیاسی و علمی و روحانیت بسیارخطرناکتر است. اگر خدایناکرده جهالت بر وجود ما حاکم شود، پلیدی بر وجود ما حاکم شده است.
شاید کسانی در ظاهر دین داشته باشند، اهل نماز و روزه و نماز شب و کارهای خوب باشند، اما درعین حال چون عاقل نیستند، و اسیر جهالت هستند، به خود و دیگران ضربه بزنند. نمونۀ بارز این جماعت خوارج هستند که مومنان جاهلی بودند که کمر اسلام را شکستند و ضربۀ بزرگی به پیکر اسلام زدند. بنابراین توجه داشته باشید که معیار ایمان، واقعی عقل است.
یادم است که در جریان آقای منتظری، حضرت آیت الله جوادی آملی فرمودند که او جهل علمی ندارد، بلکه جهالت عملی دارد، نفس در او طغیان کرده است و عقل او را پوشانده و اینچنین علیه امام و انقلاب و رهبری سخنرانی و نامهپراکنی میکند. و این سخن حکیمانهای است.
قرآن هم چنین کسانی را که از عقل بهره ندارد، مورد مواخذه قرار داده است:
«وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذینَ لا یَعْقِلُون » [انعام: 125] «خداوند پلیدی را بر کسانی قرار داد که تعقل نمیکنند.»
آیۀ شریفه بیان ملاک و قاعدۀ کلی است که هرکس که اهل عقلورزی نیست، در جانش پلیدی حاکم است. خوارج یک نمونۀ زنده در تاریخ اسلام است که پلیدی همۀ جانشان را گرفته بود.
ما باید به خدا پناه ببریم از بیعقلیها. اما چه چیزی موجب میشود که جهل و بیعقل بر ما مستولی شود؟ هواهای نفسانی. وقتی نفسانیت بر ما حاکم شد، عقل از وجود ما رخت برمیبندد و آنگاه به جای تعقل و عقلورزی که با آن خدا را بندگی کنیم و بهشت و زندگی پرنعمت آخروی را کسب کنیم، (1) شیطنت و حیلهگری و نقشهکشی میشود تا چگونه با حق مقابله کنیم، چنانچه معاویه چنین بود،[1] (2) یا دچار جهالت عملی میشویم و ابزار دست افراد زرنگ میشویم، چنانچه خوارج چنین بودند.
ملاک هم روشن است، در راه حق و خدا حرکت میکنیم، یا در گمراهی و ضلالت پیش میرویم[2] و علیه حق طغیان میکنیم.
تقوا ما را مراقبت میکند که گرفتار نفسانیت نشویم تا جلوی عقل ما پرده نیافتد و گرفتار جهالت نشویم.
آری برادران و خواهران محترم! باید فقط با نیروی عقل حرکت کرد، زیرا ما فقط یک دوست در درون خود داریم و آن عقل است: «صَدِیقُ کُلِ امْرِئٍ عَقْلُهُ» و فقط درون خودمان یک دشمن داریم و آن هم جهل ماست: «وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ» که موجب میشود که حق را نبینیم و دچار گمراهی و ضلالت شویم.
تاریخ انقلاب اسلامی، جهالتهای آقای منتظری را فراموش نخواهد کرد. چنانچه امروز هم جهالتهای آن شیخی که روزی استاد اخلاق بود، فراموش نخواهد کرد.
خطبۀ دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید مظلوم بهشتی
هفتم تیر مصادف با جنایت منافقان کوردل و شهادت جمعی از خدمتگزاران ملت و سید و سالار آنان شهید مظلوم آیت الله بهشتی است. انسانی بیبدیل شهید مظلوم بهشتی از شخصیتهایی است که حتماً نیاز به بحث از ابعاد شخصیتی وی است، او از نوادر روزگار بود، و در یاری حضرت امام جز بهترین اصحاب امام محسوب میشد. امام از وی به «یک امت برای امت ما» و «مظلوم» تعبیر کرد.
او شخصیتی مستحکم، انقلابی، فعال بود که به تنهایی بار ملت را بردوش میکشید و همین موجب شده بود که دشمنان وی را خطر و مانع سرراه خود بدانند. اول ترور شخصیتش کردند و در نهایت هم او را به شهادت رساندند. کمتر کسی از انقلابیون پیرامون امام اینگونه مورد تهمت و اهانت واقع شد. عناوینی چون انحصارطلب، دیکتاتور بخش از اهانتها و تهمتهایی است که به این شخصیت مبارز شد، بهگونهای که درنظر حضرت امام، شهادت ایشان در برابر آنها کوچکتر بود. اما حقیقت آن بود که وی مستقیمترین صحابی امام امت در زمان خود بود که در راه دین خدا و انقلاب، استقامت بینظیر داشت و با فکر و عمل و اندیشه و آزادیاندیشه و توان بالای مدیریت خود برای تحقق حاکمیت اسلام و تحقق عدالت علوی تلاش و مجاهدۀ خستگی ناپذیر داشت و همین موجب عصبانیت دشمن شده بود، آنها او را سدی محکمی میدانستند که بههیچوجه نمیتوانند از وی گذر کنند و وقتی دیدند که با تهمت نمیتوانند وی را از صحنه خارج کنند، وی را به ناجوانمردانهترین نحو به شهادت رسانند. شهادت گوارای وجود او و یارانش باشد.
اما یکی از خدمات وی، پایهگذاری قوۀ قضائیه با مبانی اسلام بود.
قوۀ قضائیه عیار سلامت جامعه
قوۀ قضائیه به تعبیر رهبر حکیم ما «عیار سلامت جامعه» است. وظیفۀ آن گسترش عدالت، احیاء حقوق عام، بسط کرامت انسانی، و إعمال قانون برای همه است، قوۀ قضائیه باید عدالت قاطع و بیملاحظه و فراگیر را پیاده کند، بهگونهای که افراد قدرتمند نتوانند در آن نفوذ کنند، بلکه ضعیف و غنی دربرابر آن یکسان باشد. همچنین با فساد و مفسدان برخورد قاطع و مستحکم داشته باشد.
خوشبختانه قوۀ قضائیه در دورۀ اخیر، نمرۀ خوبی گرفت و در مبارزه با فساد و بسط عدالت، همچنین کرامت انسانی و ورود به عرصههای حمایت از حقوق مردم، انصافاً تلاش موفقانهای داشت. حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای رئیسی که سکان این قوه را بر عهده گرفت، توانست اعتماد مردم را به قوۀ قضائیه جلب کند و راه را برای بسط حقوق عامه باز کند. و مأمن و ملجاء امنی برای عدالتخواهی و دادخواهی شود. قوۀ قضائیه کارآمدی خود را در صحنههای مختلف نشان داد و امیدوارم با رئیس جدیدی که بزودی منصوب میشود، این روند نه تنها ادامه یابد، بلکه تعمیق و گسترش یابد.
انتخابات 28 خرداد
اما بحث اصلی ما انتخابات 28 خرداد 1400 است، خیلی دشمن تلاش کرد تا این انتخابات از رونق بیافتد و مشروعیت مردمی نظام زیرسوال برود، متأسفانه گروهی نیز در داخل با آنان همصدا شدند و صدای دشمن از حلقوم آنان شنیده شد. اما علیرغم گلههای مردم که بیشتر آنها هم به مدیریت اجرایی کشور و مسائل معیشتی بود، 50 درصد مردم در انتخابات شرکت کردند. البته ما به این میزان شرکت راضی نیستیم و حتماً باید عوامل آن بررسی شود و با مدیریت قوی، کارآمد، انقلابی، عدالتمحور، شفاف، در دورههای بعدی شاهد حضور میزان بیشتری از مردم در انتخابات خواهیم بود.
وفاداری به آرمانهای انقلاب اسلامی
اما بدانیم که همین تعداد هم زیرسایۀ حملات گستردۀ رسانهای و تبلیغاتی و فضای مجازی بود. اما مردم با انتخاب خود نشان دادند که هنوز به آرمانهای انقلاب اسلامی وفادار هستند و این سرمایۀ بسیار مهمی است. زیرا فردی را انتخاب کردند که مظهر عدالتخواهی، عمل انقلابی، وفاداری کامل به آرمانهای انقلاب اسلامی، معتقد عملی به ولایت فقیه و رهبری حکیم، مومن و متدین، مبارزۀ جدی با فساد است. حضرت حجت الاسلام و المسلمین رئیسی با سرمایۀ اعتماد مردم به کرسی ریاستجمهوری رسید و امید است به خدای تعالی که شاهد دورۀ کار و تلاش موفقانه در قوۀ مجریه باشیم.
نگاهی به سورۀ عصر
ما از تبریکات معمول میگذریم، خوشحال و خشنود هستیم که مردم راه درست را انتخاب کردند، به این دلیل منتظر کار مجاهدانه و انقلابی هستیم. سورۀ مبارکۀ عصر در امروز درس مهمی به همۀ ما دارد
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ الْعَصْرِ» قسم به عصر؛ خدای تعالی سوره را با قسم شروع میفرماید تا به ما نشان دهد که مطلب مهمی را بیان میفرماید: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ» انسان یقیناً در زیان است، این آیه حکایت از یک اصل مهمی دارد و آن آسیبپذیری انسان و فعالیتهای انسان در طول زمان است. همۀ انسانها که در مسیر حق هم حرکت میکنند، بمرور زمان دچار آسیب میشوند. اما برای برونفت از این آسیبها راهبردهای چهارگانه را بیان میفرماید:
«إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» راهبردهای چهارگانه عبارتند از: (۱) ایمان؛ (۲) عمل صالح؛ (۳) تواصی به حق (۴) تواصی به صبر. این چهار راهبرد، نشانۀ جامعه زنده و مانا است و جامعه بدون آنها رو به افول میرود و از درون میمیرد.
الان دولت جدید یکی از وظایف مهمش تحقق این چهار راهبرد است و اگر بخواهد که از آسیب افول و سراشیبی سقوط جلوگیری کند، باید دولت اسلامی و قوی و مردمی باشد.
به این دلیل اولاً باید کارگزارانی را انتخاب کند که دو ویژگی ایمان و عمل صالح در آنان نهادینه شده باشد. راه سعادت و بهروزی کشور، بدون هیچگونه مسامحهای ایمان واقعی و عمل صالح مسئولان و عوامل دولتی است و بدون آن، کشور و نظام نه تنها پیشرفت نخواهد داشت، بلکه پسرفت میکند. ملت ما در این چهل و دو سال دید و تجربه کرد و خسارتهای آن را هم، همۀ ملت تحمل کردند.
اما کار به این دو ختم نمیشود. چه خوب است که رئیسجمهور محترم و منتخب گفتمان «نهضت رصد و دیدهبانی حرکت مسئولان و کارگزاران نظام» را جزء برنامههای اصلی خود قرار دهد. و مکانیسم عملی آن را هم طراحی کند تا مردم به عنوان عناصر زنده و حساس جامعه در امور بیتفاوت نباشند و هوشمندانه رفتار مسئولان و کارگزاران نظام را رصد و دنبال کند و در مواقع لزوم با انتقاد سازنده راه را بر تخلفات و آسیبهای مدیریتی ببنند و گزارش دهند و پیشنهادات سازندۀ خود را برای بهبود مدیریت کلان و منطقهای ارائه دهند. و این کاری است که ما مردم باید انجام بدهیم و یکی از راههای مشارکت فعال و سازندۀ مردم، تعامل «تواصی بهحق و تواصی بخصبر» بین دولت و ملت است. به این دلیل بنده ضمن اینکه از خدای تعالی برای جناب آقای رئیسی آرزوی توفیق میکنم، که ایشان پشتوانۀ حمایت مردم مومن و متدین را به همراه دارد و این سرمایۀ بزرگی است، اعلام میکنم که لازم است همۀ ما نیز در صحنۀ حمایت عملی از رئیسجمهور محترم و دولت آینده حضور فعالانه داشته باشیم. اما این حمایت عملی فقط خوشحالی و شادباش و حمایت ظاهری نیست.
خاطرهای نقل میکنم تا مطلب را بیشتر توضیح دهم. یادم است، در ایام نخستوزیری شهید رجایی رضوان الله تعالی علیه، یک شب جمعه که در دانشگاه تهران دعای کمیل برقرار بود و این شهید بزرگوار سخنران مجلس. وقتی بالای تربیون رفت، مردم یکپارچه شعار میدادند: «رجایی، رجایی! حمایتت میکنیم.» ایشان با آرامش گفتند: بگویید: «هدایتت میکنیم.»
آری حمایت حقیقی هدایت دولت به راه خدمت به مردم و گسترش فرهنگ اسلام ناب و رفع مشکلات و آسیبها است. این دولت برای همین به میدان آمده است و ما هم در این جهت از آن حمایت میکنیم.
شوراهای شهر و روستا
یک کلمه هم دربارۀ شورها عرض کنم. الحمدلله انتخابات شوراهای شهر و روستا هم در سراسر کشور برگزار شد. اولاً به شورای شهر تهران عرضی دارم که برای مدیریت شهری تهران، فردی مومن، انقلابی، کارآمد را انتخاب کنید. تهران مرکز ایران اسلامی و پیشانی نظام اسلامی است و باید شهردار آن هم طراز انسان انقلاب اسلامی باشد.
ثانیاً نکتهای به منتخبان شورای شهر لواسان را عرض میکنم. شما وظیفۀ سنگینی را برعهده گرفتید، و لازم است، هم شهرداری مومن، انقلابی و کارآمد انتخاب کنید، و هم بر وی و عواملش او نظارت دقیق داشته باشید و هم مقررات شهری را تصویب کنید. به این منظور شفافیت را در دستور کار خود قرار دهید و مردم را در جریان کارهای خود قرار دهید. همچنین از مشاورت افراد متخصص و متدین بهره ببرید. مراقب باشید که با قدرت خلوت نکنید که سقوط حتمی است.
شهرداری و مدیریت شهری بسیار مهم است، ما تجربه کردهایم، برخی از شهرداران وقتی مستقر شدند، شورا را دور میزند، و کار خودش را انجام میدهند و موجب فساد در شهر میشوند. برخی دیگر با عوامل پیدا و پنهان فساد میسازند و شهر را به فساد میکشاند، و برخی نیز هیچ کارآریی و کارآمدی ندارند و فقط بلد هستند، حرف بزنند و شهر را قفل میکنند، مردم را گرفتار نابلدی خودشان میکنند.
شهر لواسان زخمخورده است، و نیازمند شهرداری قوی و سالم و مردمی است. و در این جهت تسامح جایز نیست. بنابراین اعضاء محترم شورای شهر لواسان هم از خودشان مراقبت کنند تا سلامت آنان مخدوش نشود و زراندوزان و نوکیسگان و کارچاقکنها بر آنان تسلط پیدا نکنند که عاقبت آن جز تباهی نیست. هم شهرداری مومن و قوی و کارآمد و سالم و ضدفساد و مردمی انتخاب کنند. و از وی نیز مراقبت بکنند و بر شهرداری نظارت دقیق داشته باشند تا دیگر نیازی به نهادهای نظارتی بالادستی پیدا نشود.
شوراهای روستا هم دقت کنند تا روستا طبق موازین قانونی ادراه شود و ما هر روز شاهد تخلف و زدوبند در روستاها نباشند، بلکه روستاها طبق موازین درست اداره شوند.
سخن زیاد است. بنده هم وظیفۀ شرعی خودم میدانم که از همگی شما منتخبین مردم حمایت کنم و این کار را ـ ان شاء الله تعالی ـ خواهم کرد. اما خط قرمز ما هم اسلام و مردم هستند؛ اگر دیدیم که به حقوق آنان تعدی میشود، آنوقت مجبور هستیم که وارد شویم و متخلفان را به مردم معرفی کنیم. امیدوارم هرگز چنین روزی اتفاق نیافتد.
فایل PDF خطبه مذکور: