خطبۀ نخست

بسم الله الرحمن الرحیم

امام رضا علیه السلام و دوران پرمحنت

سه‌شنبه مصادف با یازدهم ذی‌قعده میلاد حضرت امام رضا «علیه السلام» است، عمر شریف حضرت ثامن الحجج علیه السلام  تقریباً پنجاه و پنج سال بود. و مدت امامت آن بزرگ‌وار نزدیک بیست سال بوده است. دوران امامت آن‌حضرت مقارن با  دوران حکومت دو خلیفۀ مقتدر عباسی بوده است، اولی  هارون الرشید خلیفۀ خون‌خواری که که از شمشیرش خون می‌چکید و دومی مأمون که فردی زیرک و خون‌خوار بود و تلاش داشت که با کیاست و سیاست تشیع را نابود کند. اما در مقابل آن دو، حرکت امام علیه السلام است که بسیار مدبرانه است، و معارف قرآن و حکمت الهی را در جهان پراکنده کردند و تشیع را  سامانی دادند که تاکنون ماندگار شده است.

معنای تمسک به ولایت

ما ـ مردم ایران ـ افتخار می‌کنیم که  تحت ولایت آن حضرت هستیم. یعنی قلب ما با ولایت آن حضرت پیوند خورده و محب و دوست‌دار آن‌حضرت  هستیم. اما معنای مهم‌تر آن این است که ما باید پا جای پای آن امام همام بگذاریم، و دنبا‌ل‌گیر ایشان باشد،  و در صفات برجستۀ بشری چون معنویت و عبادت توحیدی، ناله و تضرع به خدای سبحان، وظایف فردی و تکالیف اجتماعی و برخورد با مردم و ادراۀ حکومت و جامعه به آن‌حضرت تمسک کنیم. ما توان‌مان محدود است، اما در حد توان خودمان باید دنبال مرام و اخلاق فردی  و اجتماعی امام علیه السلام برویم. امام ثامن‌الحجج علیه السلام در چه زمان سختی، اسلام را به ما رساندند و نه تنها همۀ فعالیت‌های هارون و مأمون را خنثی کردند، بلکه معارف الهی را پیشرفت دادند، و ما در این زمان چه می‌کنیم؟ و در مقابل جاهلیت مدرن چگونه اسلام ناب را گسترش می‌دهیم؟ و اخلاق و معنویت و روابط اجتماعی و سیاسی را برپایۀ الگوی رضوی پی‌گیری می‌کنیم؟ این معنای حقیقی پیوند ولایی و تمسک به ولایت امام رضا سلام الله علیه است.

تقوا و اطاعت

در همین رابطه یک روایت از امام رضا سلام الله علیه بخوانم:

«مَنِ اتَّقَى اللّه َ یُتَّقى وَ مَنْ اَطاعَ اللّه َ یُطاعُ» [الکافی: 1/137]

«هرکس تقواپیشه کند، حریم و حرمت او نگه‌داشته می‌شود و هرکس خدا را فرمانبرداری کند، اطاعت شود.»

محور روایت شریف تقوا و اطاعت  از خدای سبحان است. در منطق اسلام و ائمۀ اطهار و اما رضا سلام الله علیه توحید و ولایت پایۀ زیست فردی و اجتماعی و سیاسی جامعۀ اسلامی و شیعی است. روایت را همه شنیده‌اید:

«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَهُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» [عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، شیخ صدوق ج 2 ص 135]

تقوا یعنی این‌که مراقبت از حریم توحید و ولایت بکنیم و هرگز مخالف آن‌ها حرکت نکنیم، بلکه همواره پای خود را جا پای امام علیه السلام بگذاریم و از قلب و جان خود مراقبت کنیم. و اطاعت هم یعنی فرمان‌برداری تام از دستورات الهی و فرامین ائمۀ اطهار علیه السلام. ما این‌گونه هستیم؟ اگر باشیم، خدای تعالی حریم و حرمت ما را حفظ خواهد کرد و عالَم را فرمانبردار ما می‌کند.

خطبۀ دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

انتخابات پیش‌رو و چند نکته

امروز برای ملت ایران روز مهمی است، روز انتخابات، چهار انتخاب؛ ریاست‌جمهوری که خیلی مهم است، شوراهای شهر و روستا که برای ادارۀ شهرها و روستاهای ما اهمیت دارد، میان‌دوره‌ای مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی.  احتمالاً برخی از شماها رأی خود را داده‌اید و برخی دیگر هم در وقت قانوی رأی خواهید داد، ان شاء الله تعالی. بنده چند تذکر عرض می‌کنم:

مشکل مدیریت

نکتۀ اول: مشکل اساسی کشور ما مشکل مدیریت است، مدیریت‌های ضعیف و مدیریت‌های مریض. کشوری که دارای ظرفیت پیشرفت را دارد، چرا مشکلات اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی حل نمی‌شود و بلکه بیشتر هم شده است؟ مشکل را در دولت و مدیران دولتی جستجو کنیم. وقتی ما مدیرانی را انتخاب می‌کنیم که فقط بلد هستند خوب حرف بزنند و چشم و دل‌شان به‌سوی غرب است و برخی از آن‌ها نیز دچار فساد و تباهی خودشان و اطرافیان‌شان شده‌اند، چه توقعی داریم که مشکلات برطرف شود؟ این مشکل هم در ریاست‌جمهوری و دولت بوده و هست و هم در مجلس و هم در شوراها.

اما اگر کسانی تصور کنند که با قهر‌کردن با صندوق‌های رأی مشکل حل می‌شود و به خود تردید راه می‌دهند، آنان به راهی می‌روند که دشمن می‌خواهد و این وادادگی بسیار بدی است. و اگر کسانی تصور کنند که با رأی بدون آگاهی و برپایۀ احساسات هم تکلیف خودشان را عمل کرده‌اند، باز بدانند که راه درستی نرفته‌اند.

ما اگر می‌خواهیم مشکلات کشور حل شود، لازم است که در انتخابات شرکت کنیم و آگاهانه هم شرکت کنیم. و البته توقع معجزه هم نباید داشته باشیم و تصور نکنیم که رئیس‌جمهور قهرمان است.

ولنگاری مدیریتی

نکتۀ دوم: ما اگر می‌خواهیم فساد در نظام دولتی کشور ریشه‌کن شود، نیاز داریم که دولت ولنگار کنونی به دولت مسئول و پاسخ‌گو و شفاف بدل شود. فساد واقعیت است و برای مقابله با آن هم باید جدی بود و خوشبختانه فساد هم سیستمی نیست، شبکه‌های به‌هم‌پیوسته که نیستند، بلکه شبکه‌هایی از گروه «تواصی‌کنندگان به شر و فساد» هستند که از ولنگاری نهایت بهره را می‌برند.

همین لواسان را ملاحظه فرمایید؛ چرا هیچ قانون و مقرراتی را رعایت نکردند و هرچه خواستند و به هر نحو که خواستند، ساختند و شهرداری و ده‌یاری‌ها و جهاد و ادارۀ آب و غیره با آن‌ها مهربان بودند و مردم محلی و بومی برای یک متر خانۀ خود گرفتار قوانین متعدد بودند؟ چرا برخی توانستند با سوءاستفاده از موقعیت‌ها زمین‌خواری، تپه‌خواری و کوه‌خواری کنند و بستر رودخانه‌ها تجاوز کنند؟ ولنگاری مدیریتی در شهر و روستا و استان و در سطح ملی باز شد که مفسدان نهایت بهره را ببرند و زندگی را برای مردم تنگ کنند.

یا در مسأله خصوصی‌سازی و واگذاری کارخانجات که چه رانت‌هایی داده شد؟ مسألۀ ارز 4200 تومانی و مسائل دیگر. ولنگاری مدیریتی بی‌داد می‌کنند و متأسفانه در این دولت به اوج خود رسیده است.

مطالبه‌گری واقعی

نکتۀ سوم: ذات انقلاب اسلامی، مطالبه‌گری است، مردم ما باید مطالبه‌گری را باشند، البته از مطالبه‌گری غیرواقعی باید خودداری کرد، هم‌چنین از دوگانگی‌سازی مصنوعی هم باید پرهیز کرد. بلکه واقعاً باید مشکلات واقعی مردم را شناسایی کرد و آن‌ها را مطالبه کرد. یکی از راه‌های مطالبه سر صندوق‌های رأی است. ما باید عدالت، ضدیت با فساد، کارآمدی، مردمی‌بودن، استکبارستیزی، کفایت مدیریت، مشورت‌پذیری را سر صندوق‌های رأی مطالبه کنیم، یعنی به نامزدی رأی بدهیم که شرایط لازم را داشته باشد.  و کسی را انتخاب کنیم که اهلیت داشته باشند. ما که بنا نداریم، سوپرمن و قهرمان خیالی انتخاب کنیم، این‌ها مال کارتون‌های بچه‌هاست.

اسیر جو مسموم نشویم

نکتۀ چهارم: اسیر جو تبلیغاتی هم نشویم، وقتی دشمنان انقلاب و مردم ازجمله بی‌بی‌سی، و عربستان و آمریکا و ضدانقلاب و انقلابیون پشیمان باهم هم‌صدا و هم‌داستان می‌شوند، یا انتخابات را تحریم می‌کنند یا می‌گویند: به کسی رأی  ندهید! این‌ها خیرخواه ما و ملت ما نیستند. ما باید راهی را برویم که مخالف حرکت دشمن باشد. ما باید راه ولایت، راه امام و راهی که رهبر حکیم ما برای‌مان ترسیم کرده است، برویم و از این امر هم خجالت نکشیم و واهمه هم نداشته باشیم.

نکتۀ هفتم: مدیرت سرعت تحول

نکتۀ ششم: اگر باید کشور بر مشکلات کشور خود فائق آید، مشکلات اقتصادی و  معیشتی و فرهنگی و اجتماعی برطرف شود، آسیب‌های اجتماعی پیش‌آمده جبران گردد، آسیب‌های فرهنگی که سال‌های اخیر رشدفزاینده‌ای داشته، کم شود، نیازمند «مدیریت سرعت تحول» هستیم. امیرالمومنین سلام الله علیه می‌فرمایند:

«أَرْجَى‏ النَّاسِ‏ صَلَاحاً مَنْ إِذَا وَقَفَ عَلَى مَسَاوِیهِ سَارَعَ إِلَى التَّحَوُّلِ عَنْهَا» [غررالحکم: 236]

«امید به صلاحیت افرادی بیشتر است که زمانی که به بدی‌ها و آسیب‌ها و چالش‌ها آشنایی پیدا کردند، به سرعت به سوی تحول برآمدید»

ما نیازمند «مدیریت جهادی» هستیم که اولاً بر مشکلات و آسیب‌های آشنایی دقیقی داشته باشند، راه آن حضور میدانی در میان اجتماع و مردم است، و ثانیاً دارای روحیۀ جهادی باشند و بسرعت برای رفع مشکلات برنامه‌ریزی و اقدام کنند.

اما «مدیریت سرعت تحول» چگونه ممکن است؟ در صورتی که ظرفیت بالای مردم ایران را باور داشته باشند، و مردم را صاحب حق بدانند و خودشان را امانت‌دار مردم بشناسند. در این‌صورت است که رابطۀ دولت ـ ملت؛ رابطۀ «همه باهم» می‌شود که امام عزیز ما بر آن پافشاری داشتند. البته این نیازمند مدیرانی بصیر است که حاکمیت و حکومت را حق الناس؛ «حق مردم» بداند و خود را خدمت‌گزار مردم بشناسد. چه زیبا فرموده است امام سجاد سلام الله علیه:

«زِدْهُمْ‏ بَصِیرَهً فِی‏ حَقِّی‏، وَ مَعْرِفَهً بِفَضْلِی حَتَّى یَسْعَدُوا بِی وَ أَسْعَدَ بِهِمْ» [صحیفۀ سجادیۀ: 126]

«خدایا بصیرت ایشان را در حق من و شناخت‌شان به فضیلت مرا افزون کن، تا آنان به واسطۀ من سعادت‌مند شوند و من هم به‌واسطۀ ایشان به سعادت رسم.»

آری این‌گونه است که مردم از دولت و مدیریت خود راضی هستند، زیرا دولت حق آنان و فضلیت آنان را به رسمیت می‌شناسد و مردم با مدیریت چنین دولتی به رستگاری و بهرروزی و پیشرفت و عدالت می‌رسند و از سوی دیگر چنین دولتی با همکاری و همراهی مردم به نتایج خود ـ که خدمت به مردم باشد، می‌رسد.

شوراهای شهر و روستا

نکتۀ هشتم: این مطلب با ابعاد کم‌تری دربارۀ نامزدهای شوراهای شهر و روستا هم مطرح است، افراد شوراها باید پاک‌دست و انقلابی و ولایی و مومن و متخصص باشند و از روحیۀ جهاد و تحول برخوردار باشند تا اختیار مدیریت شهری و روستایی به دست کسانی داده شود که هم درِ جیب‌های خودشان بسته باشند و هم به دیگران اجازۀ سوءاستفاده از موقعیت  ندهند  و شهرداران و ده‌یاران پاک‌دست و متخصص و متدین را انتخاب می‌کنند.

این تذکر را هم بدهم بنده از هیچ گروه و شخصی در شوراهای شهر و استان و روستا حمایت نکرده  و نمی‌کنم، وظیفۀ حقیر بیان معیارها است که در مواقع مختلف توضیح داده‌ام.

همکاری با فرد منتخب

نکتۀ نهم و آخری: اما از فردای روزی که رأی‌ها مشخص می‌شود، همگی ما باید کمک کنیم تا هرکسی که انتخاب شد، بتواند بار مردم را بسلامت به مقصد برساند.  و کسی و کسانی هم که رأی می‌آورند، باید به عهدی که با مردم بسته‌اند، وفادار باشد. مسئولیت امانت الهی است، هم حق الله است و هم حق الناس. مردم از آن‌ها توقع تلاش موفق و کار دارند. توقع دارند مردمی باشد، و خود را خدمتگزار مردم بداند و برای مردم خدمت بکند. و عزت و سربلندی کشور را بخواهد و چشم به بیگاناگان ندوزد.

آری ملت ما پیروز هستند، اگر به وظیفه و تکلیف خود عمل کنند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُم» [محمد: 7]

اوقات شرعی