خطبۀ نخست
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه مصادف با شهادت امام صادق سلام الله علیه است، و امروز هم چهاردهم خرداد مصادف با رحلت حضرت امام رضوان الله تعالی علیه که عرض تسلیت دارم. حوادث تلخی است. ما که حادثۀ رحلت امام را تجربه کردهایم، هیچگاه تلخی آن از ذائقۀ ما بیرون نمیرود.
امام معیار مدیریت انقلابی ـ اسلامی
اما خوب است که با توجه به نزدیکی انتخابات دعوت به تقوا را با اشارهای به سیرۀ اخلاقی حضرت امام در مدیریت خدمت شما عرض کنم. زیرا این سیره برای ما درس عملی تقواست.
اولین نکتهای که در امام بسیار بارز بود، و هرگز هم از آن کنار نبود، ایمان تام به خدای سبحان. امام جز برای خدا کار نمیکند و سخن نمیگفت و جز خدا را نمیدید. به این دلیل تعهد کامل به دین داشت و فقط درچارچوب دین و شریعت حرکت میکند و تقوا را به تمام کلمۀ آن رعایت میکند. همچنین تأییدات و توفیقات الهی باور دارد و به این دلیل به مردم ایمان داشت.
دومین ویژگی امام از لحاظ مدیریتی، نگاه تکلیفمدار امام بود، حضرت امام بارها بیان میکردند که «ما مامور به تکلیف هستیم نه مأمور به نتیجه.» به این دلیل تا لحظۀ آخر حیات پربرکتشان در خط تکلیف الهی حرکت کردند و هرگز از وظیفۀ الهی خود تخطی نکردند، تا جایی که برای تکلیف الهی، حاصل عمر خود را هم فدا کردند.
سومین ویژگی اینکه ایشان به حکومت اصالت نمیدادند، و شأن و مقامی برای خود و حاکمان و کارگزاران نظام قائل نبودند. امام حکومت را برای انجام وظیفۀ الهی و اجرای احکام خدا و بسط شریعت و برقراری عدالت اجتماعی و تأمین کرامت انسانی و تحقق توحید عملی در روی زمین میدانستند، به و این دلیل خود را خدمتگزار میخوانند نه رهبر و امام.
از نظر امام سیاست و اقامۀ حکومت، یک تکلیف الهی است، نه یک شغل حرفهای تا برای آن از هر راهی وارد شد.
امام عزیر ما به دلیل ایمان و توکل بالایی که داشتند، اعتماد بنفس و خونسردی و آرامش عجیبی در حوادث و بحرانها داشتند، نمونۀ آن شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی بود آن را از الطاف خفیۀ اسلام میدانستند که دیدیم چنین هم بود. یا در حوادث مختلف چون کودتای نوژه، جنگ تحمیلی و حوادث طوفانی انقلاب اسلامی، هرگز آرامش خود را ازدست ندادند. خودشان در وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی فرمودند:
«با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت شما خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم.»
بنده فقط چند نکته از سیرۀ مدیریتی امام را بیان کردم و خود شما نکات بسیاری در میتوانند پیدا بکنید. اما همۀ این نکات در یک اصل جامع جمع است: امام عزیز ما مظهر تقوا بود، قلب و ذهن امام همواره ملاحظه خدا را میکند و مراقب بود که از دستورات الهی تخطی نکند. و همگی ما باید از امام درس بگیریم، بهویژه مسئولین نظام باید خود را با طراز امام هماهنگ کنند.
خطبۀ دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
دو معیار در انتخاب افراد از امام صادق سلام الله علیه
یکشنبه مصادف با شهادت امام صادق سلام الله علیه است، عرض تسلیت دارم به وجود اقدس امام زمان سلام الله علیه و به شما نمازگزاران عزیز و محترم.
به مناسبت اینکه شاخصههای رئیسجمهور اصلح را بیان میکنیم، روایتی از امام صادق سلام الله علیه بخوانم که شاخص مهمی به ما ارائه میدهد.
امام صادق (سلام الله علیه) در بیان معیار انتخاب افراد می فرماید:
«لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاهِ وَ الصَّوْمِ حَتَّی لَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَکِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَه» [الکافی: 4/104]
«به نماز و روزه افراد فریفته نشوید؛ چه بسا که شخصی به نماز و روزه عادت کرده و ترک آن برایش وحشتآور و آزاردهنده است؛ بلکه آنها را در مقام راستگویی و امانتداری آزمایش کنید.»
دو معیاری که اگر در افراد شناسایی بکنیم، یقیناً از انتخاب آنها ضرر و زیانی به ما نمیرسد: اول: راستگویی؛ با مردم روراست باشد و اهل خدعه و فریب نباشد. دوم: امانتداری که مسئولیت را امانت الهی و امانت و حق مردم بداند و در امانت خیانت نکند، نه اینکه تصور کند که طعمۀ گیر آورده و باید خودش و خانوادهاش از آن بیشترین بهره را ببرند.
کلانشاخصههای رئیسجمهور اصلح
انتخابات 1400 نزدیک است، بنده بنا دارم که شاخصهای ریاستجمهور اصلح را از بیانات رهبری حکیم خدمت شما عرض کنم. متأسفانه خیلی از ما بیانات رهبری حکیم خود را استماع نمیکنیم یا نمیخوانیم، و به همین گزارههای کوتاهی که در فضای مجازی منتشر میشود، بسنده میکنیم. برخی هم حوصلۀ غور کامل در بیانات در طول زمان را ندارند و حداکثر آخرین بیانات معظمله را نگاهی میاندازند. اما حقیقت آن است که لازم است، معیارها را از همۀ بیانات گذشته و حال ایشان دستهبندی کرد. برای دستهبندی هم باید معیار داشت.[1]
معیارهایی که معظمله بیان میکنند، چنانچه خودشان فرمودند: سطوح مختلفی دارد، و همگی در یکسطح نیستند. باید روابط این معیارها را شناسایی کنیم، گاهی «عموموخصوص مطلق» است که توضیح میدهم. و گاهی هم رابطۀ «عموموخصوص من وجه» است.
اما بنظر بنده با دستهبندی و جمعبندی همۀ معیارها، میتوانیم به سه کلانمعیار برسیم و آنها عبارتند از:
- تدین و ایمان
- انقلابیبودن و وفاداری به آرمانهای انقلاب اسلامی
- کارآمدی و کفایت
معیار اول زیرمعیار است و بدون آن دو معیار دیگر حاصلی نخواهد داد. و معیار دوم، معیار لازم و معیار سوم، معیار کافی است. بهتعبیر دیگر اگر معیار اول نباشد، دو معیار دیگر به کار نمیآید. اما پس از حصول معیار نخست، بین دو معیار انقلابی و کارآمدی چهار رابطۀ برقرار است، (1) برخی انقلابی هستند، اما کارایی ندارند، (2) برخی کارایی دارند، اما انقلابی نیستند، (3) برخی از هر دو معیار بیبهره هستند. هر سۀ این گروههای از کلانمعیارهای رئیسجمهور اصلح بیرون میروند. (4) اما برخی هم انقلابیهستند و کارایی هم دارند. فقط این گروه در دایرۀ رئیسجمهور صالح میگنجند.[2] به تعبیر دیگر بدون این سه معیار اصلی و زیربنایی؛ حصول شرایط دیگر، بیفایده است.[3]
اما نکتۀ مهمتر این است که این سه کلانمعیار، مشکک هستند و صفر و صدی نیستند، بلکه در میان صفر تا صد در حرکت هستند. آنوقت سوال پیش میآید برای مثال ما بین دو نفر مخیّر باشیم که (1) یکی از حیث تدین و انقلابی 30 است و از حیث کارایی 70 و (2) دیگری از حیث تدین و انقلابی 70 است، اما کارایی او 30 است؛ ما چه کسی را انتخاب کنیم؟ اینجاست که باید به انتخاب عقلانی رو بیاوریم و اسیر احساسات نشویم[4].
باید بدانیم که ما در انتخابات رئیسجمهوری، همچنین دیگر انتخاباتها نسبی عمل و انتخاب میکنیم. یعنی در بین کسانی که صلاحیت آنها احراز شده است، باید یکنفر یا چند نفر را انتخاب کنیم و طبعاً صلاحیتها را ملاحظه میکنیم و آنها را کنار هم قرار میدهیم و انتخاب میکنیم. البته توجه هم داریم که همۀ شاخصها در یک نفر پیدا نمیشود. به این دلیل نیاز داریم که با جمعبندی معیارها بین صالح و اصلح انتخاب کنیم.[5]
نکتۀ آخر اینکه برخی از شاخصها، خصوصیات فردی است، چون دلسوز، مسئول ، سادهزیست، دردآشنا، خستگی ناپذیر و…برخی شاخصها مربوط به کارآمدی و برونداد کاری منتخبان اصلح برای ریاستجمهوری است، چون: تدبیر و حکمت در کار و اجرا، برنامه و نگاه بلندمدت، همهجانبه، دارای سوابق مدیریتی بالاو نظایر آن.
پس ما سه کلانمعیار داریم: یکی: تدین و ایمان، دوم انقلابیگریی و وفاداری به آرمانهای انقلاب اسلامی؛ و سوم کارآمدی و کارایی و کفایت. معیار اولی زیرمعیار است و بدون آن نوبت به دو معیار دیگر نمیرسد. امکان ندارد کسی در جمهوری اسلامی مسئول شود، و معیار نخست را نداشته باشد و اگر چنین شود، این شخص هیچ مشروعیتی ندارد و باید از مسند کنار برود یا کنار گذاشته شود. و معیار دوم لازم است که بدون آن، شرایط و معیارها شود، ناقص میماند. اما معیار سوم معیار کافی و و بدون آن، دو معیار پیشین به کار ما نمیآید. پس با ما در انتخابات اصلح باید هر سه کلانمعیار را لحاظ کنیم.
اما با توجه به سه کلانمعیار بالا زیرمجموعۀ آن سه را بشرح ذیل عرض میکنیم:
تدین و ایمان
- باایمان باشد: مومن به خدای تعالی باشد؛ خدای تعالی را همواره حاضرو ناظر بداند.
- باتقوا باشد، همواره اصلاح دائم درون داشته باشد. از بداخلاقی انتخاباتی پرهیز کند و از شیوههای تبلیغاتی صحیح استفاده کند.
- دارای تهذیب اخلاق (در شخصیت و تبلیغات)
- دارای صداقت و روراستی باشد. در گفتار و کردار خود با مردم صادق باشد و نخواهد مردم را فریب بدهد.
- حکومت و مسئولیت را امانت الهی بداند که باید پاسخ لحظه به لحظۀ آن را بدهد.
- توکل بر خدا داشته باشد: برمبنای توکل به خدا، منطق، عقل، منطبق با واقعیتها، بدور از وعدههای بیخود و بیجا حرکت کند.
- پاکدامن و دور از فساد باشد.
انقلابی و وفاداری آرمانهای انقلاب اسلامی
- حقیقتاً عدالتخواه (نه اینکه لقلقۀ زبان اسم عدالت آورده شود و فقط هم عدالت اقتصادی نیست، اهل اجرای عدالت و مبارزه با بیعدالتی باشد.
- تحولخواه (ذیل شاخص جهادی و انقلابی) به سمت احسن و عملکرد انقلابی؛ (ولی با برنامه باشد و نه بلبشو و هرج و مرج)
- وفادار به استقلال
- وفادار به آزادی
- معتقد به اسلامیشدن دولت و جامعه
- 6. پایبند به ارزشها و دنبالهرو راه امام (رحمه الله)
- 7. به فکر ترقی و پیشرفت کشور (اعم از علمی و اقتصادی و …) در عین غافلنبودن از اقشار مظلوم و ضعیف
- 8. ضدفساد باشد، دور از اشرافی گری و ساده زیست باشد و متصل به مراکز ثروت و قدرت نباشد.
- 9. مردمی باشد و به تواناییها و نظرات مردم ایمان داشته باشد؛ دردآشنا باشد و به نسبت به درد مردم آگاهی و حساسیت داشته باشد.
- 10. دلسوز باشد و احساس مسئولیت کند. اعتقاد و پایبندی به مدل اقتصادبومی(اسلامی ـ مقاومتی)
- 11. در جهت آرمانهای و پیشرفت کشور گام بردارد
کفایت و کارآمدی
. |
- تلاش موفق؛ بهگونهای که مردم نشانههای توفیق را مشاهده کنند. انتظار معجزه و کار خارق العاده از مسئولان نیست، اما باید بهصورت معقول کارا باشند.
- در مقابل زورگویان جهانی بایستد و تسلیم دشمن نشود و تملقگوی دولتهای مستکبر نباشد.
- برای مردم بیهزینه باشد، موجب ایجاد تشویش و نگرانی در مردم نباشد
- معتقد به توانمندهای داخلی باشد و نگاهش به بیرون مرزها نباشد.
- به مدل اقتصادبومی(اسلامی ـ مقاومتی) اعتقاد داشته باشد و پایبند باشد.
- مشی او دوری از اختلافافکنی، گریبانگیری و مچگیری در مقابل چشم مردم باشد.
- هوشمند و عزتمند: یعنی با تدبیر باشد، و حکمت را در برنامهها و نگاه خود لحاظ کند، و برنامه و نگاه بلندمدت و همهجانبه به مشکلات و مسائل کشور داشته باشد. دارای برنامۀ راهبردی برپایۀ عزت، مصلحت و حکمت در سیاستهای داخلی و خارجی باشد و برای رفع نیازهای جامعه و مردم بصیر و هوشمند و برتدبیر و بابرنامه باشد؛ نه اینکه شعارهای زیبا و توخالی بدهد.
- توان مدیریت لازمۀ مسئولیت را همراه با همت و مقتدر داشته باشد؛ شرایطی را که برای انجام مسئولیتها در قانون اساسی معین شده دارا باشد.
- به قانون و نهادهای قانونی احترام بگذارد و التزام عملی داشته باشد. عزم راسخ برای اجرای قانون اساسی داشته باشد.
- 10. سابقۀ و توانایی کار اجرایی در این سطح بالا داشته باشد؛ یعنی حد و اندازه لازم برای مسئولیت ریاست جمهوری و مدیریت کلانِ اجرایی کشور را داشته باشد.
- خستگی ناپذیر باشد؛ مدیریت جهادی داشته باشد[6].
- پرحوصله، بانشاط و امید ، معتقد به جوانها باشد.
- اتقان در کار داشته باشد[7] و پیگیری در کارها داشته باشد[8].
فایل PDF خطبه مذکور: