شهوت قدرت
ماهیت قدرت چیست؟ این پرسش مهمی است که اندکی به آن میپردازیم.
قدرت تصوری خیالی و وهمِ ذهنی است. ما تصور میکنیم که در نظر دیگران شخص مهمی هستیم! همین.
باطن قدرت که «شهوت قدرت» است، حقیقتاً امر وحشتناکی است که به وصف نمیآید و برای مردم عادی ـ کسانی که آن را تجربه نکرده باشند، ـ باورکردنی نیست.
قدرت وصفکردنی نیست، بلکه چشیدنی است، رذیلهای موهوم که موهومترین شهوات انسانی است: «پوچ و بادکنکی» و هرچه دربارۀ آن بگوییم، کم گفتهایم. بقول شاعر:
پرسید یکی که عاشقی چیست؟ گفتا که چو ما شوی بدانی!
اما قدرت به همینجا ختم نمیشود، زیرا این خیال باطل، چنان در ذهن و دل ما ریشه میدواند که همۀ دادهها و مصادیق اطراف ما، این ناحقیقتِ دورغِ محض را به ما حُقنه میکند، تا ما از تصور به تصدیق برسیم که کسی هستیم!
اما نکته آن است که همۀ این تصور و تصدیق، طبل توخالی است!
واقعیت آن است که دیگران ما را باد میکنند، چون ما را قدرتمند میدانند.
دربرابر ما کُرنش میکند، تا از ما استفاده بکنند و به منافعی که در تصور خویش دارند، دست پیدا کنند.
آری اطرافیان ما به منافع خودشان خاضع هستند، و گاری منافعشان نیاز به قاطری دارد که آن را بکشد! و اصحاب قدرت، همان قاطران هستند که آنان کرایه کردهاند!