خطبۀ نخست

بسم الله الرحمن الرحیم

ماه رجب رو به پایان است،  ماه شعبان وارد می‌شود و این دو ماه، دو  منزل از منزل‌های عمر ماست که ما را به  خدای تبارک و تعالی می‌رساند و با آن مقام قرب الهی را حاصل می‌کند. اما شعبان، ماه خاص رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و ماه ولادت سه امام معصوم؛ حضرت سیدالشهداء؛ حضرت سیدالساجدین و ذخیرۀ هستی حضرت ولی الله الاعظم صلوات الله و سلامه علیهم، هم‌‌چنین ماه ولادت حضرت ابوالفضل العباس ماه منیر بنی‌هاشم و اشبۀ الناس به پیامبر خدا حضرت علی‌اکبر علیهما السلام است. و ماه دعا، و مناجات، مناجات شعبانیه، ماه روزه، ماه صلوات و استغفار و ماه عمل مومنانه است.

بهترین عمل در ماه شعبان: صدقه و استغفار

داود رقی می‌گوید: از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه پرسیدم که بهترین عمل در ماه شعبان چیست؟ «مَا أَفْضَلُ‏ مَا یُفْعَلُ‏ فِیهِ» [الاقبال: 3/294] خیلی سوال مهمی است که از امام پرسیده شده، امامی که به اسرار عالم واقف است. امام علیه السلام دو عمل را نام می‌برنند و من و شما باید همۀ توجۀ خود را جلب کنیم و تا هم این دو عمل را بشناسیم و هم با جدیت عمل کنیم:

اما دو عمل چیستند؟ اول صدقه و دوم استغفار:  «الصَّدَقَهُ وَ الِاسْتِغْفَارُ» [همان]

همیشه این دو عمل بر ما لازم است، اما در ماه شعبان این دو علم بهترین اعمال هستند.

صدقه

اما صدقه: «وَ مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ فِی شَعْبَانَ» «هرکس در شعبان صدقه‌ای بدهد» «رَبَّاهَا اللَّهُ تَعَالَى» «خدای تعالی آن را پرورش می‌دهد»  «کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ فَصِیلَهُ» «مانند شما که کُره شتر را می‌پروارند» «حَتَّى یُوَافِیَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ قَدْ صَارَ مِثْلَ أُحُد» [همان] «تا این‌که در قیامت آن را چون کوه احد می‌یابد.» این‌همه صدقات در این ماه مهم است که یک‌ریال شما تبدیل به کوه احد می‌شود، به‌ویژه در این دوران که متأسفانه گرفتاری‌های مردم رو به فزونی است و کرونا، و تحریم‌ها و بی‌عملی‌ها و بدعملی‌ها و بی‌عرضگی‌ها دولتی‌ها مزید بر علت شده تا به مردم سخت بگذرد، ما باید مردم را در اموال خود شریک کنیم و در قیامت برکت آن را ببینیم.  کمک مومنانه و انفاق؛ جهاد مالی در راه خداست که خدای تعالی به ازای آن بهشت را به صدق‌دهنده می‌دهد. یعنی معامله با خداست که از ما و شما صدقات ناچیزمان را می‌خرد و به‌جای آن بهشت را به ما می‌فروشد. و چه معاملۀ پرسودی است!

استغفار

اما دوم استغفار است. استغفار نتایج مهمی دربردارد. اولین آن‌ها آمرزش گناهان است: امام رضا صلوات الله علیه می‌فرمایند:

«مَنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی شَعْبَانَ سَبْعِینَ مَرَّهً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ عَدَدِ النُّجُوم‏» [همان]

«کسی که در ماه شعبان 70 مرتبه استغفار کند، خدای تعالی گناهان او را می‌آمرزد، حتی اگر همانند تعداد ستارگان باشد.»

دوم امان است: خدا ما را دو امان خود قرار داده است، و به‌واسطۀ آن دو امان عذاب‌ها را از ما برمی‌دارد:

«وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُون» [انفال: 33]

«و تا  تو در میان آنان هستى، خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند، و تا آنان طلب آمرزش مى‏کنند، خدا عذاب‏کننده ایشان نخواهد بود.»

امیرالمومنین سلام الله طبق نقل نهج البلاغۀ می‌فرمایند که یکی از این دو امان از عذاب الهی در روی زمین، برداشت و آن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است،  و دیگری استغفار است که باقی است و به آن چنگ بزنید. [نهج البلاغۀ: 483] اختلاف، فقر، فاصلۀ طبقاتی، دشمنان بدکرداری چون آمریکا و رژیم صهیونیستی که ما را احاطه کرده‌اند، با استغفار در امان خدا قرار می‌گیریم.

سوم: نزول برکات است: قرآن کریم به ما دستور استغفار می‌دهد، اگر ما از به خدا پناه ببریم و استغفار کنیم، خدای سبحان ما را می‌آمرزد، زیرا بسیار آمرزنده است: «إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً» [نوح: 10] وقتی وجود ما را از گناهان پاک کرد، آن‌گاه برکات خود را بر ما نازل می‌فرماید: «یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً» [نوح: 11] «خدای برای شما ابرهای پرباران می‌فرستد تا باران‌های سودمند بر شما فرو ریزد.» این یعنی برکت آسمانی که شما را فرا می‌گیرد و این نتیجۀ استغفار است.

نتیجۀ بعدی: «وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ» [نوح: 12]  «شما را با اموال و فرزندان یاری می‌کند.» خدای تعالی به شما ثروت می‌دهد و با فرزندان و یارانی که با شما همراه هستند، یاری‌تان می‌کند.

می‌خواهیم از فقر نجات پیدا کنیم و زندگی ما برکت داشته باشد، راهش استغفار است.

بعد می‌فرماید: «وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً» [نوح: 12] خدای تعالی برای شما باغات و بوستان‌های پرثمر و نهرهای پرآب  قرار می‌دهد و به خاک و آب شما برکت می‌دهد و کشاورزی شما رونق می‌گیرد و ارزاق ارزان و فراوان خواهد شد.

این‌ها برخی از نتایج استغفار است که اولاً زبانی است و ثانیاً و مهم‌تر از آن، قلبی است.

خطبۀ دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

دیروز عید بزرگ مبعث بود، بزرگ‌ترین عید ما و تجلی اعظم خدای تعالی بر قلب نازنین پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و تجلی اعظم الهی بر روی زمین و ظهور عالم وجودی و ولایی الهی بر روی زمین.

استمرار بعثت

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم، پایان سلسلۀ نبوت و ختم پیامبری و انقطاع وحی است. اما با آن بعثت پایان نمی‌پذیرد؛ بلکه حقیقت نبوت در امامت و ولایت استمرار می‌یابد و سلسلۀ بزرگ پیامبران الهی به حرکت مستمر امامت ائمۀ اطهار علیهم السلام متصل می‌شود و تا قیامت امتداد می‌یابد.

گروهی که خویش را «روشنفکر دینی» یا «نواندیش دینی» می نامند،  منکر خاتمیت یا استمرار حقیقت بعثت در امامت شده‌اند. آنان تفسیر خاصی از وحی و نبوت ارائه می‌دهند که لازمه آن، «عدم انقطاع وحی» و «نفی خاتمیت» است؛ و ادعا می‌کنند ‌«تجربه نبوی یا تجربه شبیه به تجربه پیامبران به‌طور کامل قطع نمی‌شود و همیشه وجود دارد» یا «دربارۀ این‌که هرکس می‌تواند رسولی بشود، باید اذعان داشت که کسی ممکن است برای خودش نبی شود و احوال خاصی بیابد» یا  «امروز دوران مأموریت نبوی پایان یافته است؛ اما مجال برای بسط تجربه نبوی باز است.»

این سخنان که نوش‌خوار نادرستِ نظریات غربیان است، انکار صریح حقیقت نبوت و امامت است و تلاشی است برای این‌که اولاً دین را عرفی کند و ثانیاً مرجعیت برای خود دست‌و‌پا نمایند. اما حقیقت بعثت در امامت امتداد پیدا می‌کند و امامت هم تا قیامت استمرار دارد و با بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، عالَمی ظهور پیدا کرد، که تجلی تام نورِ ولایت خدا بر روی زمین است.

حقیقت آن است که دنیا که ما در آن زندگی می‌کنیم، مرحلۀ کوتاه اما بسیار مهمی در مراحل حیات و هستی ماست که نتایج آن تا قیامت و ابد استمرار خواهد داد. اما دنیا و زندگی اجتماعی و جمعی ما به‌طورکلی به دو عالم کلی: (1) عالَم وجودی الهی و جهان ولایتِ خدای تعالی و (2) جهان ناـوجودی شیطانی و ولایت طاغوت تقسیم می‌شود و جز این دو نیست.

پیامبران الهی و در رأس آن پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم، رهبران عالَم ولایت الهی هستند و با هر بعثتی جلوه‌ای از عالمَ الهی ظهور پیدا می‌کند و با بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، که تجلی اعظم الهی است، عالَم وجودی ولایت الهی، ظهوری تام یافت و تا قیامت هم استمرار دارد. و ظهور نهایی آن که جهان را پر از عدل و داد و توحید و معنویت می‌کند، در ظهور حضرت ولی الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود و انقلاب اسلامی رشحه‌ای از پرتو بعثت و زمینه‌ساز ظهور است.

تفسیر عمل معارف اسلامی

به‌همین مناسبت، یک مطلبی را خدمت شما عرض می‌کنم، که ذهن حقیر را درگیر کرده و خوب است که با شما بزرگواران در میان بگذارم.

امام حکیم ما، مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، به مطلب مهمی توجه دادند و آن این‌که مفاهیم اسلامی به عرصۀ عمل آورده شود. معظم‌له تأکید کردند:

«منظومۀ معرفتی و ارزشی اسلام یک مجموعۀ مفاهیمی است که آوردن این مفاهیم به میان مردم و آن‌ها را به مرحله و منصّۀ عمل‌درآوردن، یک کار بسیار بزرگ و مهمّی است.»

بعد مثال‌هایی زدند، از جمله مساوات که در عمل به کمک مومنانه مصداق می‌یابد و واژه‌های ایثار و فداکاری و غیره را از سیرۀ امام ره مثال زدند و بیان داشتند که تجسم عینی آیات قران در سیرۀ امام است و مبنای حرکت حضرت امام را هم آیۀ شریفۀ «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏» [سبأ: 46] دانستند که ما بارها در همین خطبه‌ها به آن توجه داده‌ایم که «قیام لله» در مکتب امام، تعریف عملیاتی از آیۀ شریفه است و امام عزیز ما، اسلام را از جنبه شخصی و نماز و عبادات شخصی به اجتماع و حاکمیت کشاندند.

اما نکتۀ مهمی که باید به آن توجه کرد و درحقیقت آن دغدفۀ ذهنی حقیر است، و باید پیرامون آن اندیشه نمود این‌که فرمودند که هرچه حکومت اسلامی به پیش می‌رود مسائل جدیدی به‌وجود می‌آید که پیش از این نبوده و طبعاً به راه حلش هم توجه نبود. یعنی ما اولاً با مسائل جدید مواجه شده و می‌شویم و ثانیاً این مسائل مستحدثه، راه‌حلی هم نداشته است و باید متفکران ما بجد تفکر اسلامی و منظومۀ معرفی اسلامی را نوکنند، و راه‌حل‌ها را از بطن و متن دین ـ یعنی کتاب و سنت ـ بیرون بکشند. و صدالبته مراقب باشند که در منظومه معرفتی و ارزشی اسلام دست‌کاری نشود.و این مسألۀ ضروری و روز ماست.

اما از این مطلب به نکته‌ای می‌رسیم که ذهن حقیر را درگیر کرده است و نیازمند تأمل است. ایشان به داستان حضرت یونس را توجه می‌دهند. پیامبر الهی حرکت بزرگی را شروع کردند، اما چون قوم‌شان پاسخ ندادند، حرکتی از روی یأُس و ناامیدی و خستگی انجام دادند، و به قوم خود پشت کردند و  خیال کردند که خدا بر او سخت نمی‌گیرد:

«وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْه» [سبأ: 87]

اما خدا بر او سخت گرفت. یک عمر مجاهده و سخت‌کوشی با این ظن و گمان ‌خیالی رفت روی هوا؛ و او گرفتاری پیدا کرد که در قرآن بیان شده است. و اگر او از تسبیح‌کنندگان نبود، تا ابد گرفتار گمان خیالی خود بود: «فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ» [صافات: 143 ـ 144]‏

دغدغۀ بنده کجاست؟ یادتان باشد که قرار است از آیۀ شریفه، تعریف عملیاتی به دست بدهیم. ماها هم خیلی‌وقت‌ها دچار ناامیدی، خستگی؛ تنبلی، بی‌عملی می‌شویم یا دچار محافظه‌کاری و مصلحت‌اندیشی‌ها خیالی می‌شویم  و گمان خیالی می‌کنیم که خدا بر ما سخت نمی‌گیرد. این غفلت بزرگی در مسیر حرکت بزرگی است که با انقلاب اسلامی آغاز کرده‌ایم.

بدانیم و باورمان بشود که هروقت بی‌حالی و غفلت بر ما تسلط پیدا کند، حتماً خدای سبحان بر ما سخت می‌گیرد و واکنش خدای متعال تند است. پس دچار خیال و گمان نشویم.

چرا الان گرفتار این‌همه مشکلات اقتصادی هستیم و طرف هم با کمال خوشی می‌گوید: «هم چرخ اقتصاد را گرداندیم و هم چرخ سانتریفیوژها را».  یا الان ما دچار فساد هستیم و یک‌عده سودجو و مفسد، هم به اسم خصوصی‌سازی و هم به اسم آبادانی، منابع کشور را بلعیدند؟

کمی فکر کنیم، چه شد که آنان توانستند، به چنین ثروت‌های بادآورده‌ای برسند؟ و در کنار قله‌های ثروت‌ها نامشروع، دره‌های عمیق فقر و فلاکت در کشور به وجود آوردند؟ آیا این واکنش تند خدای تعالی به بی‌عملی ما و مسئولان ما نبود.

چرا برخی از مسئولان نظام جمهوری اسلامی به این‌جا رسیدند که کاملاً با مبانی اسلام و انقلاب و امام فاصله گرفتند؟ چرا برخی هم دچار محافظه‌کاری‌های خطرناک شدند؟ چرا وقتی کسی هم ابراز نگرانی می‌کند، او را نصحیت می‌کنند که ولش کند و بی‌خیال باش؟ و هزاران چرای دیگر.

خوب ما خیال می‌کنیم که خدا به دلیل بی‌توجهی‌های ما، بی‌عملی‌های ما، غفلت‌های ما، محافظه‌کاری‌های ما، مصلحت‌اندیشی‌های خیالی ما، به ما سخت نمی‌گیرد و علیه ما واکنش‌ تند نشان نمی‌دهد. حتماً نشان می‌دهد که هرچه گرفتاری است: «از ماست که بر ماست.»

آری آیۀ شریفه  «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْه» [سبأ: 87] هشدار به همۀ ماست.

کلاک

حالا وقتی ما می‌گوییم که باید با فساد مماشات نشود، و باید با آن بجد مبارزه کرد، نباید در کشور و و زیر سایۀ نظام جمهوری اسلامی امثال باستی و کلاک به وجود آید و به‌هیچ‌وجه اجازه ندهیم،گروهی سودجو و منفعت‌طلب که نفع شخصی خود را بر هر چیزی ترجیه می‌دهند و حاضر به هر فساد و تخلفی هستند و هرکس را هم که بتوانند با پول می‌خرند و دستگاه تطمیع و تهدید و تحمیق آن‌ها هم به‌کار است، اقتصاد، فرهنگ، شهرها و روستا و منابع زبستی و طبیعی ما را تخریب می‌کنند؛ نباید نسبت به آنان ساکت و بی‌تفاوت و بی‌عمل بود.

آیۀ شریفه سخنان هشدارباشی است که ما حق نداریم بی‌عملی و مأیوس باشیم، اگر ما از تخریب سریع و قاطع بخشی‌ از ویلاها در کلاک حمایت می‌کنیم و آن را مصداق عدالت‌خواهی عملی و مبارزۀ عملی با فساد می‌دانیم، به همین دلیل است تا بی‌اهتمامی‌های گذشته که رفافت‌های شیطانی به‌وجود آورده بود، تبدیل به اهتمام و تلاش عالمانه و عاقلانۀ مبتنی بر شرع و قانون بشود.

آری تخریب کلاک، نماد است، کلاک یک تخلف به وسعت 120 هکتار بود و متأسفانه مفسدان، برخی از مسئولان قضایی سابق را همراه خود کرده بودند، و یکی از بزرگ‌ترین فسادهای پس از انقلاب را در حوزۀ زمین‌خواری و تصرف نابجا زمین‌ به وجود آورده بودند.

کلاک دقیقاً نماد بی‌عملی، بدعملی مسئولان کشور و بی‌توجهی‌ما و فساد کارچاق‌ها و عوامل آن‌ها است. و آن چوب خدا بود که گمان خیالی ما چون تازیانه بر گردۀ ما فرود آمد. خصوصی‌سازی‌ها، ذلتی که در پسِ نگاه سازش‌کارانۀ برخی در مسألۀ مذاکرۀ پیشین و برجام ـ که متأسفانه هنوز هم بر طبل آن می‌کویند ـ بر ملت ما مستولی شد که گرفتاری‌های مالی و اقتصادی  و معیشت صدای همه را درآورده است، همگی نشان از تازیانۀ الهی دارد که بی‌عملی و گمان‌های خیالی ما بر سرمان به‌وجود آورد.

به این دلیل است که ما معتقدیم که تخریب کلاک و ازبین‌بردن این نماد بزرگ فساد، ضرورت انقلابی و اسلامی است؛ چنان‌چه نباید نسبت به باستی و زمین‌خواری‌های در روستاها و حریم‌ روستاها و منابع طبیعی بی‌تفاوت و بی‌عمل بود. اگر ما برای خدا عمل کنیم، خدای تعالی هم بر ما آسان می‌گیرد و مسیر را باز می‌کند و هم پیشرفت  و وسعت روزی و هم برکت و هم عدالت و هم قدرت و اقتدار و هم پشتوانۀ مردمی را به ما برمی‌گردد، به شرط این‌که مسئولان ما؛ نگاه ارباب‌ـرعیتی و بی‌عملی و گمان‌های خیالی و محافظه‌کاری را که ذبح‌گاه انقلاب هستند، کنار بگذارند و مردم هم به مسئولیت خود را در تحقق اهداف اسلامی بدرستی عمل کنند و نگویند که به ما ربطی ندارد و ما نمی‌توانیم، کاری از پیش ببریم و به زندگی  خودمان برسیم. به من چه و به تو چه نداریم! و همۀ ما مسئول هستیم.

«کُلُّکُمْ‏ رَاعٍ‏ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِه‏» [بحارالانوار: 72/38] همۀ ما مسئول هستیم و همۀ ما برای این مسیر پرخطر بمنزلۀ چوپان هستیم و از همۀ ما سوال می‌شود. ما انقلاب کردیم تا نظام حاکم‌ـرعیتی؛ و ارباب‌ـرعیتی را بربیانداریم و همۀ ما مسئول هستیم.

آری همگی ما موجودیت اجتماعی مومنانه داریم که در سایۀ ایمان و پشت سر ولی خدا باید برای تحقق اهداف الهی بر روی زمین حرکت و تلاش کنیم و ناامیدی، خستگی، تنبلی، بی‌عملی، انفعال، محافظه‌کاری، گمان‌های خیالی، مصلحت‌اندیشی‌ها خیالی هم معنی ندارد.

ثبت نام شوراهای شهر و روستا

آخرین نکته که اشاره بکنم، ثبت‌نام از نامزدهای شوراهای شهر و روستا شروع شده است. بر آن‌ها که می‌توانند و توان را در خودشان می‌بینند و اهل زدوبند هم نیستند  و مراقب هستند که جیب و شکم‌شان را از حرام پر نکنند، تکلیف است که خود را نامزد کنند.

مراکز اجرایی و نظارتی هم باید کار خودشان را درست و بادقت انجام بدهند که البته در این راه ما گله‌هایی به‌ویژه در حوزۀ نظارت انتخابات شهر و روستا داریم. اما طبق همین گفته، همۀ ما مردم ناظر هستند که انتخابات درست و پرشور انجام شود، و بهترین افراد برای خدمتگزاری در چهار سال آینده انتخاب کردند.

آیات شریفۀ 11 و 12 سورۀ مبارکۀ نوح از زبان نوح علیه السلام به قوم خود می‌فرماید و این دستور به همگی ماست: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»

عرض من این است. این، آن چیزی است که از فضلای صاحب‌نظر و متفکّر بِجِد باید مطالبه بشود و این کار باید انجام بگیرد. این‌که می‌گوییم به‌روزکردنِ تفکّر اسلامی و آن را ـ یعنی منظومه‌ی معرفتی اسلام را ـ نوکردن و به‌روزکردن، معنایش به هیچ‌وجه دست‌کاری در آن منظومۀ معنوی نیست؛ نه، معنایش این است که یک حقایقی در کتاب و سنّت هست که ما تا وقتی احتیاج به آنها پیدا نکنیم، متوجّه به آنها نیستیم، متنبّه نیستیم؛ وقتی احتیاج پیدا کردیم، تنبّه پیدا می‌کنیم.» [در دیدار با مجلس خبرگان: 4/12/1399]

«مثلاً از جمله‌ی چیزهایی که خیلی ذهن بنده را مشغول میکند به عنوان یک مسئول، خطاب به حضرت یونس (سلام ‌الله ‌علیه‌) است که ایشان یک حرکتی انجام دادند که ناشی از یأس و خستگی بود یعنی قومشان به ایشان جواب ندادند؛ آن وقت خدای متعال به این پیغمبر که یک عمر هم در [بین] این جمعیّت زحمت کشیده بود و خستگی برای او معنا نداشت میفرماید: «وَ ذَا النّونِ اِذ ذَهَبَ مُغاضِبًا فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیه» خیال کرد ما به او سخت نخواهیم گرفت؛ نخیر، بر او سخت می‌گیریم؛ و سخت هم گرفت و آن مجازات کذائی برای جناب یونس به وجود آمد.» [4/12/1399]

بنده غالباً وقتی که احساس بی‌عملی می‌کنم ـ چه در خودم، چه در دیگران، چه در مسئولین ـ به یاد این [آیه] می‌افتم که «فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیه»؛ خیال می‌کنیم که این بی‌توجّهی، بی‌اهتمامی، بی‌عملی موجب واکنش تند از طرف حضرت باری‌تعالی (جلّ جلاله) نخواهد شد؛ چرا، خواهد شد؛ یعنی این معنا عملیّاتی می‌شود برای ما، عینی می‌شود و خودش را نشان می‌دهد».

روحانی در جلسۀ هیأت دولت گفت:

«گفتیم: سانتریفیوژ می‌چرخد و چرخ اقتصاد هم می‌چرخد، به آن عمل کردیم»

اوقات شرعی