فرصت ما رو به پایان است و باید مطلب خود را جمعبندی کنیم. اما هنوز نتوانستیم خیلی از بیانات امام حسین سلام الله علیه را بیان کنیم و پیرامون آنها از بُعد قیام لله سخن بگوییم. حتی بحث ما دربارۀ ابن عباس هم ناتمام ماند. اگر عمری بود و خدای سبحان بخواهد، ادامۀ مطالب را برای وقت دیگری میگذاریم. و سه یاداشت آخر را به جمعبندی اختصاص میدهیم. حضرت سید و سالار شهیدان در فرازی خطاب به ابن عباس میگویند:
«اسْتَعْصَمْتُ بِالْکَلِمَهِ الّتی قالَها اِبْراهیمُ الْخَلیلُ علیه السلام یَوْمَ أُلْقیَ فی النّارِ: «حَسْبِی اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ» فَکانَتِ النّارُ عَلَیْهِ بَرْداً وَسَلاماً» [الفتوح؛ ج: ۵؛ ص: ۲۶] «به سخن ابراهیم ـ آنگاه که وی را در آتش افکنند ـ پناه میبرم که گفت: «حَسْبِىَ اللهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» «خدا مرا بس است و او بهترین وکیل من است» بنابراین آتش بر او سرد و سالم شد.»
این منطق امام حسین سلام الله علیه در قیام لله است که خدا مرا کافی است و وکیل من که کارم را بر عهده دارد، فقط اوست و او بهترین کارساز است. مومن موظف به قیام لله است، اما موظف به نتیجه نیست، بلکه باید تکلیف خود را آنگونه که خدا از او خواسته است، انجام دهد و نتیجه را به خدا بسپارد که او برای مومن و قیام او کافی است و کار جهان هم در قبضۀ قدرت اوست. این نگاه نیازمند گذر از عقل محاسبهگر و جزوی و رسیدن به ساحت عشق الهی است.
آری قیام لله امام حسین سلام الله علیه یکوجهی نیست که ما بخواهیم آن را یکوجهی تحلیل کنیم. ما در این سلسله نوشتارها قیام لله را مبنای تحلیل خود قرار دادیم و تلاش کنیم که حقیقت قیام الهی حضرت سید الشهداء سلام الله عیه را بر پایۀ آن تحلیل کنیم.
امام حسین سلام الله علیه برای حفظ اساس اسلام و بازگشت به سیرۀ نبوی و علوی قیام کردند و اقامۀ حق هدف حرکت الهی ایشان بود، اما این قیام برپایۀ عقل جزوی صورت نگرفت و همین است که عقلایی چون ابن عباس را هم پای در گِل میکند. امام علیه السلام عاشقانه قیامی را برپا کردند که عقل جزوی از درک آن نارسا و ناکارآمد و درمانده است. امکان ندارد قیام امام علیه السلام را از عشق جدا کرد، این عشق الهی است که در قیام حضرت سید الشهداء سلام الله علیه جریان دارد و در جانبازی عاشقانۀ امام حسین سلام الله علیه و خاندان و اصحاب ایشان در کربلاء و روز عاشوراء و مسیر اسارت خاندان نبوت علیهم السلام ظهور پیدا کرد.
این را یادمان نرود که مقصد انسان قرب الهی و مقصود او معرفت شهودی الله است و باقی بهانه است. همچنین نقشۀ الهی بر روی زمین باید تحقق یابد تا هدف عالی ـ وصول به توحید ناب ـ محقق شود و همۀ مردم امکان داشته باشند که به مقصد و مقصود برسند. با این نگاه حقیقت نورانی عاشورا را تحلیل کنیم، بلکه خودمان را با آن متصل نماییم.