در یادداشت پیشین فرازهای نخست خطبۀ امام حسین سلام الله علیه در گاه عزیمت از مکه را خواندیم و دیدیم قیام لله، با منفعت شخصی جور در نمیآید، بلکه باید هدف فقط رسیدن به قرب الهی باشد. در اینصورت است که شهادت، سعادت است. ادامۀ خطبه را باهم بخوانیم:
«وَ خُیِّرَ لِی مَصْرَعٌ أَنَا لَاقِیهِ» «و برای من قتلگاهی برگزیده شده که بدان آن را ملاقات میکنم» «کَأَنِّی وَ أَوْصَالِی یَتَقَطَّعُهَا عُسْلَانُ الْفَلَوَاتِ بَیْنَ النَّوَاوِیسِ وَ کَرْبَلَاءَ» «گویا مینگرم که گرگهای بیابان بندبند مفاصلم را بین نوامیس و کربلاء ازهم جدا میکنند.» امام علیه السلام در این فراز از شهادت خود خبر میدهند. معنای سخن امام علیه السلام آن است که نه تنها حضرت از شهادت خود در کربلاء خبر داشتند، بلکه مردم را هم باخبر کردند تا هرکس میخواهد با امام علیه السلام همراهی کند، با علم به عاقبت کار حرکت کند.
«فَیَمْلَأَنَّ مِنِّی أَکْرَاشاً جُوفاً وَ أَجْرِبَهً سُغْباً» «چهشکمهایی که از من پر میشود و چه انبانهای تهی که آکنده گردد» «لَا مَحِیصَ عَنْ یَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْتِ» «گریزی نیست از آنچه قلم بر آن زده شده است، و خوشنودی خدا، خوشنودی ما خاندان پیامبر است.» «نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ وَ یُوَفِّینَا أُجُورَ الصَّابِرِینَ» «بر امتحانش بردبار هستیم و به ما پاداش صابران را میدهد.» «لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم لَحْمَتُهُ وَ هِیَ مَجْمُوعَهٌ لَهُ فِی حَظِیرَهِ الْقُدْسِ» «هیچیک از پارههای تن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم از او جدا نگردد، مگر آنکه در حضیرۀ القدس نزد او گرد آید.» «تَقَرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ وَ یُنَجَّزُ بِهِمْ وَعْدُهُ» «دیدگان وی به آن روشن گردد، و به آنها وعدهاش وفا شود.» امام علیه السلام در این فرازها نشان میدهد که قیام لله سختیها و آزمونهای بسیاری دارد و باید بر بلاء صابر بود و خشنودی خدا را جست و همۀ اینها برای تحکیم دینی است که رسول خدا صلی الله و آله و سلم آوردهاند.
«مَنْ کَانَ بَاذِلاً فِینَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ فَإِنِّی رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّه» [اللهوف؛ ص: ۱۱۰ ـ ۱۱۱؛ مثیر الحزان؛ ص: ۴۱] «هرکس که میخواهد خوندلش را نثار ما کند، و برای خود دیدار خدا دلپسند میداند، آمادۀ کوچ با ما باشد که ما بخواست خدا بامداد فردا حرکت میکنیم.»
فراز پایانی اوج عرفان و استغناء حضرت را میرساند که در عین حالی که مردم را به اقامۀ حق و قیام لله دعوت میکند، اما خود را معطل آنان نمیکند و او حرکت میکند، و هدف نهایی خود را هم لقاء الله قرار داده و برای آن آماده است که خوندل خود را نثار خدای سبحان کند، و دیگران را هم دعوت میکند که همراه شوند تا به سعادت لقاء خدا برسند. همین قدرت و توان است که او را در مقابل سی هزار لشکر قرار میدهد و ذرهای تزلزل در او مشاهده نمیشود.
