امام حسین سلام الله علیه یکی از اهداف اساسی انقلاب و قیام خود را امر به معروف و نهی از منکر بیان فرمود: «أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ» [بحارالانوار: ۴۴/ ۳۲۹] دلیل آن را در خطبۀ دیگر بیان کردند: «أََ لَا تَرَوْنَ أَنَ الْحَقَ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَى عَنْه» [تحف العقول: ۲۴۵] «مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل بازداشته نمیشود.». وقتی حکومت و مردم و امت و جامعه قیام للنفس داشته باشند، به حق عمل نمیشود و از باطل نهی نمیگردد و در چنین جامعهای امر به معروف و نهی از منکر واجب است، تا پردههای نفسانیت کنار زده شود و حق آشکار شود و به آن عمل گردد.
به پرسش بحث پیشین برگردیم، چرا علیرغم اینکه قیام لله که اقامۀ حق است و فطری انسانهاست، اکثریت مردم به سوی قیام للنفس گرایش پیدا میکنند که خلاف فطرت آنان است؟ و عرض کردیم دلیل آن نفسانیت است که مانع میشود که اولاً حق را بشناسیم و ثانیاً اگر شناختیم، به آن عمل کنیم.
هواهای نفسانی پرده میشوند و اجازۀ شناسایی حق را نمیدهند. بنابراین هواهای نفسانی که همان باطل هستند حق را میپوشانند. و موجب کتمان آن میشوند. قران کریم با قسم بیان میفرماید: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» [اعلی: ۷ ـ ۸] «سوگند به نفس و آنکه آن را راست آفرید» یعنی آن را از هرکجی و انحرافی و باطلی مصون داشت. منظور از نفس، نفس آدمی است که خدای متعال آن را بر پایۀ فطرت الهی متعادل آفرید. اما چگونه آن را دارای تعادل آفرید؟ به آن گناه آن و تقوای آن را الهام کرد. یعنی انسان بر پایۀ فطرت خود گناه و زمینههای آن و تقوا یعنی خودنگهداری از گناهان را میداند و این را خدای سبحان به او الهام کرده است. پس انسان فطرتاً حق و باطل را میشناسد. پس مشکل کجاست؟
قرآن به دو مطلب اشاره میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» [اعلی: ۹ ـ ۱۰] انسانها در رابطۀ با نفس و فطرت خود دو کار میکنند: گروهی آن را تزکیه میکنند، و از آلودگیهای هواهای نفسانی پاک کردند و به توحید رشد دادند؛ آنان رستگار شدند. این قیام لله فردی است که موجب قیام لله جمعی میگردد و به رستگاری آدمی میانجامد.
اما گروهی نفس خود را زیر خروارها نفسانیت و هواهای و ظهورات و جلوههای نفس زندهبگور میکنند، آنان زیانکار میشوند. زیرا آنان قیام للنفس دارند و به دلیل قیام للنفس فطرت خود را زنده بگور میکنند و جان و قلب خود به نفسانیت آلوده مینمایند، در نتیجه در عمل جمعی و اجتماعی هم به بیراهه و کژراهه میروند و شقاوت ابدی را برای خود میخرند.