حضرت سالار و سید شهیدان سلام الله علیه علی‌رغم تهدیدها و توصیه‌های متعدد خواص و با علم به این‌که قیامی که ایشان شروع خواهند کرد، هزینۀ سنگینی برای خودشان و خاندان‌شان و شیعیان خالص خواهد داشت، چون حفظ اسلام منوط به قیام لله امام حسین سلام الله علیه بود، روز بیست و هشتم رجب سال ۶۰  کاروان کربلایی و عاشورایی خود را راه انداختند [الارشاد؛ ص: ۳۴] و مدینه را به سمت مکه حرکت کردند و به‌قول شعار عرب شیخ محسن ابوالحب حویزی (۱۲۳۵ ـ ۱۳۰۵ق. از شعرا و خطبای کربلاء) زبان حال‌شان چنین بود: «إن کَانَ دینَ مُحَمَّداً لَمْ یَستَقِم الَّا بِقَتلی فَیاسُیُوف خُذینی» «اگر دین محمد صلی الله علیه و آل و سلم جز با کشته‌شدن من پرباجا نمی‌ماند؛ پس ای شمشیرها مرا بگیرید.»
طبری از ابومخنف نقل می‌کند که ابوسعد المقبری می‌گوید: وارد مسجد پیامبر شدم و چشمم به حسین علیه السلام خورد که به شعر ابن مفرغ [یزید بن مفرغ حمیری] تمثل می‌جست:
لا ذعرتُ‏ السوام‏ فی‏ فلق‏ الصبح‏
مغیرا و لا دعیت یزیدا
یوم اعطى من المهابه ضیما
و المنایا یرصدننى ان احیدا
«من از چوپانان هنگام سپیدۀ صبح و از شبیخون‌زدن نمی‌هراسم؛ و مرا یزید [بن مفرغ]  نخوانند اگر از بیم مرگ، دست ذلت [و بیعت به دشمن] بدهم و از خطرات در مسیر هدف، کناره بکشم و [دراین‌صورت] نباید مرا آزادمرد بخوانند» او می‌گوید: با خودم گفت: سوگند به خدا! او به این دو بیت تمثل نجست مگر این‌که کاری بزرگ در سردارد، و دو روز بعد از مدینه به سمت مکه رفت.  [تاریخ الطبری؛ ص: ۳۴۷]
مثیر الحزن [ص: ۳۸] از عبدالملک بن عمیر نقل می‌کند که امام علیه السلام وقتی می‌خواستند از مسجد الحرام به سمت عراق بروند، نیز این دو بیت را خوانند. بنابراین به همگان نشان دادند که هدفی بزرگ بر سر دارند.
امام علیه السلام خود را برای قیامی آماده می‌کردند و در این مسیر از هیچ روشن‌گری و تبیین حقیقت هم فروگذار نکردند. آری تاریخ شاهد قیامی بود که تا قیامت پر تارک انسانیت می‌درخشد و برای همیشه الگوی آزادگان و حق‌طلبان جهان است.

اوقات شرعی