رسیدیم به این‌جا که قیام عاشوراء مظهر و مصداق تام قیام لله و ملاک و میزان و سنجۀ قیام لله تا قیامت است و برای این‌که ما قیام لله داشته باشیم، باید عاشورایی شویم و بیان شد که برای عاشورایی‌شدن، حب به تنهایی کارایی ندارد، بلکه حب باید با عنصر معرفت و درک درست از امام و قیام امام و باور قلبی و ایمان درونی به حقیقت آن و عشق کامل به سید و سالار شهیدان صلوات الله علیه عجین شود تا در عمل نیز در مسیر عاشوراء صادقانه ثابت‌قدم باشیم،  چنان‌چه اصحاب امام حسین سلام الله علیه چنین بودند: «ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ‏ دُونَ‏ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ» [زیارت عاشوراء؛ مصباح المتهجد؛ ج: ۲؛ ص: ۷۷۶] وگرنه تا پایان کار دوام نمی‌آوریم، بلکه یا از ابتداء همراه نمی‌شویم، یا وسط راه برمی‌گردیم، یا فکرمان درگیر خانه و زندگی‌مان می‌شود  و دیر می‌رسیم که کار از کار گذشته است. زیرا قیام لله با این امور نمی‌سازد.
بنابراین اگر بخواهیم تا پایان «مَعَ الْحُسَیْنِ» باشیم، باید سخنان و سیرۀ امام علیه السلام از مدینه تا کربلاء را با دقت پی بگیریم و خود را با آن‌ها بسنجیم و آن‌گاه وظیفه و تکلیف فردی و جمعی خود را بیابیم. اما یک نکتۀ مهم‌تر این‌جا است. امام حسین سلام الله علیه انسان کامل است، یعنی بندۀ خاص خدای تعالی است که در او مقام مخلَصین جلوه‌گری می‌کند که مقصد قرب الهی و مقصود معرفت خدا را به ظهور رسانند. مگر می‌شود که پیرو وجود اقدس حضرت سیدالشهداء علیه السلام باشیم، و رشحه‌ای از نسیم بندگی امام در ما نباشد؟
در گذشته هم عرض کردیم که قیام لله جمعی، بدون قیام لله فردی ـ یعنی ظهور تام بندگی خالصانه ـ امکان دارد و با دنیاداری و دنیاطلبی و عافیت‌طلبی سازگار نیست. اصولاً حقیقت قیام لله جمعی و جهاد و ایثار و شهادت برای تحقق مقاصد الله، جز از راه بندگی و اخلاص و انقطاع الی الله امکان ندارد. بنابراین در قیام لله فردی هم باید به سالار شهیدان صلوات الله و سلامه علیه اقتداء کنیم و ایمان و باور در قلب ما رسوخ کند، به‌گونه‌ای که جز رضای خدا در قلب ما نباشد. آن‌گاه با تمام وجود برای تحقق اهداف اسلامی باهم مسابقه می‌گذاریم.

اوقات شرعی