روش برخورد امام امیرالمؤمنین سلام الله علیه در تقابل با سقیفه را در بند پیشین خواندیم که روش آن فقط حق است، زیرا به هدف حق، فقط از راه حق میتوان رسید. و راه باطل ما را به حق نمیرساند، بنابراین امیرالمومنین سلام الله علیه از راه باطل، برای احقاق حق وارد نمیشوند. اما امام علیه السلام در مقایسه با معاویه هم میفرمایند: شما فکر نکنید که معاویه زیرک است، «وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِیَهُ بِأَدْهَى مِنِّی» «به خدا سوگند معاویه از من زیرکتر نیست» «وَ لَکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ» «اما او خیانت میورزد و گناه میکند» او سیاست را با فریب و خدعه و خیانت و گناه آمیخته است و شما آن را زیرکی میپندارید. امام علیه السلام در این کلام روش همۀ سیاستمداران دنیاطلب و سکولار را به نقد میکشند.
در ادامۀ امام روش و سیرۀ خود را تبیین میفرمایند: «وَ لَوْ لَا کَرَاهِیَهُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ» «اگر نبود که خیانت و نیرنگ نکوهیده است، من از زیرکترین مردمان بودم» زیرکی و فریب مشکل نیست، اما وقتی هدف رسیدن به حق است، نمیتوان از آن استفاده کرد. زیرا «وَ لَکِنْ کُلُّ غُدَرَهٍ فُجَرَهٌ وَ کُلُّ فُجَرَهٍ کُفَرَهٌ» «اما هر نیرنگی گناه است و هر گناهی کفر است» این کلام امام جمع بین قیام لله فردی و جمعی است، برای تحقق اهداف اسلامی، امکان ندارد که از راه نیرنگ وارد شد، زیرا نیرنگ گناه است و گناهی اینچنین مساوی با کفر است. «وَ لِکُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ یُعْرَفُ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ» «هر نیرنگبازی در روز قیام نشانهای است که با آن شناخته میشود.» «وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَکِیدَهِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِیدَهِ» [نهج البلاغۀ: ۳۱۸] «سوگند به خدا که من با مکر و حیله غافلگیر نمىشوم، و با شدّت و سختى ناتوان نمىگردم.» من نه تنها فریب نمیدهد، خودم هم فریب نمیخورم. این خلاصه سیاستورزی اسلامی است که نه فریب نمیدهد و نه فریب میخورد. زیرا بنای آن بر تقواست و تقوا میزان تشخیص حق از باطل را در اختیار آدمی قرار میدهد: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً» [انفال: ۲۹]
بنای امیرالمومنین در رفتار اجتماعی و سیاسی بر تقوا است تا آلوده به گناه و مکر و فریب مردم نشود و مردم را هم به گناه آلوده نکنند. بنابراین سیرۀ عملی و کلام حضرت علیه السلام که نقل شد، خط قرمزی بر سیاست رسمی و سیاستبازان است و به تعبیری که بیان شد، قیام لله جمع بین قیام لله فردی و جمعی است. زیرا تقوا اجازه نمیدهد که انسان هرکاری خواست انجام بدهد، دست، زبان، گوش، چشم، ذهن، عقل، قلب و سِر انسان را لگام میزند. به این دلیل در آن تهمت، دورغ، نقض تعهدات، دلبستگی به دشمنان و دنیاطلبان و هرگونه فسق و گناهی ممنوع است. این یعنی آمیختگی قیام لله جمعی با قیام لله فردی.
در این آمیختگی نه هدف وسیله را توجیه میکند که برای رسیدن به هدفِ حق از وسیلهای باطل استفاده شود و نه وسیه هدف را توجیه میکند که با وسیلهای حق چون تظاهر به دینداری، به هدفِ باطل دنیا خود و حکومت بر مردم برسند، یعنی همان کاری که معاویه و همۀ دنیاطلیان میکنند. آنان با مکر و حیله و کارهای کثیف حکومت را غصب میکنند، ظاهری خوب میگیرند، اما در واقع گرگی در لباس میش هستند. اما روش امیرالمؤمنین سلام الله علیه خلاف آن است که وصول به مقاصد الله نیازمند وصول به معرفت الله است.
بنابراین در قیام لله نه فریب نفس را میخوریم، و نه فریب دشمن بیرونی را. راهش هم تقواست که بر نفسانیت لگام بزند تا اجازۀ بروز و ظهور نداشته باشد و این درسی است که از امیرالمومنین سلام الله علیه میگیریم.