گفتیم: قیام انسانها یا لله است یا للنفس و متأسفانه قیام اکثریت ما قیام للنفس است و تا تعلقات نفسانی در وجود ما است، قیام لله امکان ندارد. به این بحث ـ بخواست خدا ـ باز میگردیم. نکتۀ بعدی اینکه قیام لله دو جنبه دارد: فردی و جمعی: «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى» [سبأ: ۴۶] هدف در قیام لله فردی ـ یا به تعبیر حضرت امام انفرادی ـ وصول به معرفت الله و هدف از قیام لله جمعی ـ یا به تعبیر حضرت امام اجتماعی ـ تحقق اهداف الهی روی زمین و وصول به مقاصد الله است. [صحیفۀ امام، ۱۸، ص: ۱۲۶]
به تعبیر دیگر پس از گذر از قیام للنفس به قیام برای خدا، دو هدف در کنار هم تحقق پیدا میکند: معرفت الله و وصول به قرب الهی که در قیام لله فردی حاصل میشود و وصول به مقاصد الله و تحقق اهداف الهی بر روی زمین که در قیام لله جمعی به دست میآید. نکتۀ مهم اینکه این دو قیام از هم جدا نیستند، کسی نمیتواند بگوید که قیام لله فردی دارم، اما قیام لله جمعی خودداری میکنم که در حقیقت قیام او للنفس است نه لله. او برای مشتهیات نفس خود کار میکند، نه برای خدا. زیرا تحقق و اقامۀ دین خدا روی زمین، از ارکان قیام لله و وظیفه و تکلیف قطعی مومن است.
همچنین اگر کسی بگوید که قیام لله جمعی و اجتماعی دارم، اما قیام لله فردی ندارم، نیز در حقیقت قیام للنفس و وصول به مشتهیات نفسانی دارد. زیرا هدف اصلی بشر رسیدن به قرب الهی است و بیتوجهای به آن، بیاعتنایی به هدف شریعت الهی است. بلکه دیدهایم چنین افرادی پس از چندی گرفتار نفسانیتهای خود میشوند و هدف را فراموش میکنند و با تمام امکانات خود در زمین فساد میکنند.
بنابراین این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند و ازهم جدا نیستند، و کسی نمیتواند و نباید فکر کند که میتواند قیام لله فردی و جمعی را از هم جدا کند و یکی را ملتزم باشد و دیگری را به کناری زند که مصداق «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ» [نساء: ۱۵۰] خواهد بود.