یکی از واژههایی که امام خامنهای رهبر حکیم ما روی آن خیلی تأکید میکنند، لغت «بصیرت» است. برای نمونه تنها یکی از بیانات ایشان را نقل میکنم: «بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بلاهایی که بر ملتها وارد میشود، در بسیاری از موارد بر اثر بیبصیرتی است.» [5/5/1388]
حقیقت معنایی بصیرت چیست؟ پشت هر واژهای معنایی خوابیده که بمنزلۀ هویت آن است. توجه شود که منظور ما آن نیست که معنای لغتی را بفهمیم که در اینصورت به کتابهای لغت مراجعه میکنیم و معنای آن را در میآوریم، بلکه میخواهیم حقیقت معنایی آن را دربیابیم که آن نیاز به کنکاش دقیق است.
با این مقدمه این پرسش جا دارد که بصیرت چیست؟ بصیرت یعنی اینکه انسان توان تشخیص حق و باطل را در حوادث مختلف داشته باشد و در تشخیص حق از باطل به بیراهه یا کژراهه نرود. اما به چه ابزاری توان تشخیص به انسان داده میشود؟ به وسیلۀ عقل. و این در صورتی است که عقل تابع نفسانیت و هواهای نفسانی یعنی اسیر شهوت، غضب، واهمه و شیطنت نباشد. اما این همۀ کلام نیست.
عقل اگر در مملکت وجودی انسان به منزلۀ وزیر قلب عمل کند، وزیری امین برای قلب است. در حقیقت بصیرت امری درونی و قلبی است، به این معنا که قلب بیدار، بصیرت دارد. و قلب بیدار را عقل وزیری امین است که معیار تشخیص حق از باطل را در اختیار او قرار میدهد. اما چه چیزی مانع بیداری قلب و اسارت عقل است؟ شهوات درونی انسان؛ یعنی نفسانیت که حاکم درون آدمی میشود و خانۀ دل را اشغال میکند و عقل را اسیر خود میکند.
امیرالمومنین سلام الله علیه میفرمایند: «فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَق» [نهج البلاغۀ: 83] «اما پیروی از هواهای نفسانی از حق سد میشود» یعنی راه حق را میبندد. «عن الحق» یعنی «عن ادراک الحق» «از فهم و درک حق» که کار عقل نظری است و «عن عمل بالحق» «از عمل به حق» که کار عقل عملی است، باز میدارد. زیرا عقل اسیر هواهای نفسانی است و نفسانیت است که در وجود انسان ظهور و جلوه دارد و دیگر عقل کارکردی ندارد، بلکه چون اسیر است، براساس فرمان، فرماندۀ خود کار میکند و آنگاه میشود، شیطنت، یعنی همان که در امثال معاویه است که نیرنگ و شیطنت است، و عقل نیست، بلکه نمایشی از عقل است. [الکافی: 1/11]
اما راه آزادی عقل چیست؟ راه آن تبعیت از شرع و دستورات شرعی است؛ و آن در صورتی است که فرد به صورت حقیقی متعبد باشد، در اینصورت عقل از بند نفسانیت رها میشود، آنگاه وزیر قلب شده و بصیرت در جان او مینشیند و حق را درست درک میکند و به آن عمل میکند.
