امام حسین سلام الله علیه یکی از دلایل قیام خود را طلب اصلاح در امت اسلام دانستند: «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّهِ جَدِّی صلی الله علیه و آله و سلم» [بحارالانوار: 44/229] معلوم است که امت اسلام به تباهی کشیده شده بود که هدف قیام را خواست اصلاح بیان فرمودند. اما عمدۀ افساد در امت اسلامی به حاکمان و کارگزاران برمیگشت که فاسد و فاسق شده بودند: «یَزِیدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ» [همان: 225] بنابراین برای اصلاح امت اسلامی، باید حکومت آن اصلاح شود و کارگزاران و حاکمان صالح باشند. به تعبیر دیگر هدف حاکمان باید اقامۀ حق و عدل یعنی اقامۀ شریعت اسلامی باشد. امیرالمومنین سلام الله علیه میفرمایند:
«رَحِمَ اللَّهُ رَجُلاً رَأَى حَقّاً فَأَعَانَ عَلَیْهِ أَوْ رَأَى جَوْراً فَرَدَّهُ» [نهج البلاغۀ: 322] «خدا انسانی را رحمت کند که چون حقی را میبیند، آن را یاری میکند و چون ستمی را میبیند، آن را رد میکند» از روایت برمیآید که اقامۀ حق کار امام المسلمین است و دیگران یاور او هستند، بنابراین از تعبیر «فأعان علیه» استفاده فرمود که او حق را اعانه و یاری میکند. اما دربارۀ جور و ستم این را نفرمود، بلکه باید آن را بلافاصله رد کند. و این نکتۀ ظریفی است که حاکمیت و دولت اسلامی یک رکن دارد و آن امام و ولی عادل است و کارگزاران نظام اسلامی یاوران وی هستند تا حق اقامه شود.
به این دلیل بلافاصله امام علیه السلام میفرمایند: «وَ کَانَ عَوْناً بِالْحَقِ عَلَى صَاحِبِه» [همان] یاور حق بر صاحب حق (یعنی امام و ولی امر مسلمان) باشید.» البته این وظیفۀ همۀ امت است، اما روشن و واضح است که تکلیف کارگزاران نظام اسلامی بمراتب سختتر و بیشتر است.
بنابراین کارگزاری در نظام اسلامی به معنای یاوری ولی امر به جهت اقامۀ حق است. به این دلیل است که مسئولیتداشتن در نظام اسلامی (اگر با شرایط آن باشد) کرامت الهی است: «إِذَا أَکْرَمَ اللَّهُ عَبْداً أَعَانَهُ عَلَى إِقَامَهِ الْحَق» [غرر الحکم: 69] و این معرفت جمعی است که عمود و میزان ائمۀ اطهار علیهم السلام هستند و امت یاروان آنان در اقامۀ حق میباشند. و در زمان غیبت به حسب روایات متعدد و عقل سلیم، امام عادل میزان است و اقامۀ حق بر عهدۀ اوست و کارگزاران نظام اسلامی باید یاوران وی در اقامۀ حق باشند و این حقیقت مدیریت در نظام اسلامی است.