کارآمدی یکی از ارکان تحقق دولت اسلامی است، و ناکارآمدی بلای نظام اسلامی و نظام مدیریت کشور است و دلیل اصلی ناکارآمدی هم هواهای نفسانی است. بله تعجب نکنیم، کسانی که تقوا داشته باشند و از خود مراقبت کنند، هرگز زیربار مسئولیتی که برای آن شایسته نیستند، نخواهند رفت. این نفسانیت است که به ما دیکته میکند که شایسته مسئولیتهای مختلف هستیم. اهل تقوا وقتی شایستگی مسئولیت را در خود دیدند، وقتی هم به آن مسئولیت رسیدیم، آن را طعمه نمیدانیم، بلکه قدرت را گردهای بر گردن خود میبینند که هرگونه خطا و اشتباهی آنان را به جهنم میافکند. بنابراین با اشتباهات و خطاها و خدای نکرده فسادهای خود، جامعه را به عقب نمیبرند و دچار فقر فرهنگی و فقر مادی نمیکنند.
معیار کارگزار و مدیر در نظام اسلامی مشخص است، خدای تعالی شاخصههای مدیریت اسلامی را بیان کرده است که کسانی که به نحوی در جامعه محوریت و مرجعیت دارند، چه ویژگیهایی باید داشته باشند و چون شاید در مصداق به اشتباه بیفتیم، الگو و طراز آن را هم معرفی کرده است که امیرالمومنین سلام الله علیه معیار و ملاک کارگزار اسلامی است. پس اگر نقصی بود، در اسلام و نظام اسلامی نیست، بلکه در کارگزاران است که معیار و ملاک را ندارند و با تلون و بازیگری مردم را فریب داده و سوار بر گُردۀ حکومت و نظام شدهاند. اسلام کامل است، اما هواهای نفسانی ماست که جلوهگری میکنند و حق را میپوشانند و باطل را آرایش میدهند. اینجاست که شایستگان به کنار گذاشته میشوند و بازیگران زمام امور را به دست میگیرند و چون اهل مداهنه و سازش هستند، و سزاواری برای حکومت ندارند، موجب ناکارآمدی میشوند و ثروت کشور را به هدر میدهند، قدرت نظام را به ضعف تبدیل میکنند و مردم را ناراضی میکنند.
بنابراین کارآمدی ضرورت مشروعیت کارگزاران نظام است، وگرنه جامعه دچار فقر مدیریتی میشود که نمونههای آن را دیدهایم.