خطبۀ نخست
بسم الله الرحمن الرحیم
آرامش حقیقی
ما همه دنبال آرامش و آسایش هستیم، اما اشتباه ما آن است که برای حصول آرامش طول و عرض نزدیک خود را زیاد می‌کنیم، فکر می‌کنیم چون ویلا نداریم، مضطرب هستیم، چون ماشین خارجی و گران‌قیمت نداریم، بی‌قرار هستیم. به این دلیل خودمان را به آب و آتش می‌زنیم تا هرجوری است، وسایل آسایش خودمان را تأمین کنیم، اما هرچه بیشتر دست‌وپا می‌زنیم، بیشتر در دنیا غرق می‌شویم و اضطراب و نگرانی ما بیشتر و شدیدتر می‌شود. و هرچه بیشتر پیش می‌رویم، اضطراب و بی‌قراری ما شدیدتر می‌شود تا زمانی که فرشتۀ مرگ ما را در حال اضطراب قبض روح کند و آن‌وقت قبر و برزخ و قیامت ما همراه با فشار و سختی و ناآرامی و اضطراب است، اهوال قیامت که شوخی نیست، کار خودمان هم است!
امیرالمومنان سلام الله علیه دنیا و دنیاطلبان را برای ما وصف می‌کنند:
«إِنَّمَا الدُّنْیَا جِیفَهٌ وَ الْمُتَوَاخُونَ عَلَیْهَا أَشْبَاهُ الْکِلَاب‏» [غرر: 137]
«دنیا مرداری بیش نیست و کسانی که بر طلب دنیا باهم دوستی می‌کنند، همانند سگ هستند.»
تعبیر خیلی تند است. اما بیان حقیقتی است که بسیاری از انسان‌ها را گرفتار خودش کرده است که آن فرد اضطراب درونی خود را که به دلیل‌ دنیاطلبی است، بیرون می‌ریزد و می‌گوید: اگر همۀ لواسان را هم می‌خواستم به من می‌داد و این دلیل رفاقت است، که به تعبیر روایت رفاقت سگان برسر دنیاست. اما چه باید کرد تا آرامش پیدا کنیم؟ امام عزیز ما راه علاج را بیان می‌فرمایند:
«بالجمله، علاج قطعى اکثر مفاسد به علاج حبّ دنیا و حبّ نفس است؛ زیرا که با علاج آن، نفس داراى سکونت و طمأنینه شود، و قلب آرامش‏ پیدا کند، و داراى قوّه و ملکۀ اطمینان شود، و به امور دنیا سهل‌انگارى کند، و به هیچ مأکل و مشرب اهمیت ندهد، و اگر کسى با او در امرى از امور دنیا مزاحمت کند، او با خون‌سردى تلقّى کند و به سهل‌انگارى برگزار نماید، و چون محبوب او طعمه اهل دنیا نیست، دنبال آن به جوش و خروش برنخیزد. و قطع ریشه محبت دنیا گرچه امر مشکلى است – خصوصاً در اوّل امر و ابتداء سلوک-، ولى هر امر مشکلى با اقدام و تصمیم عزم آسان شود. قوه اراده و عزم به هر امر صعب مشکلى حکومت دارد، و هر راه طولانى سنگلاخى را نزدیک و سهل کند…
«مادر بتها بت نفس شما است». [مولوی؛ شرح جنود عقل و جهل: 254]
بنابراین راه آرامش ما دوری از دنیادوستی و دنیاطلبی است. دنبال دنیا نرویم، دنیا خودش دنبال ما خواهد آمد. بلکه همۀ هم و غم ما آن باشد که دنبال خدا و یاد خدا باشیم. قرآن کریم ‌می‌فرماید:
«أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» [رعد: 28] «الا» حواس‌تان را جمع کنید، خودتان را خسته نکنیم، فقط با یاد خداست که قلب‌ها آرامش می‌گیرد و اطمینان پیدا می‌کند. نکند چون مگسی که در تار عنکبوت گیر کرده، بیشتر تقلا کنیم و بیشتر در دام دنیا گیر بیفتیم، آن‌وقت نجات شما مشکل است.
راه مشخص است، سیمرغ باشیم که دنیا و نفس با هیچ دامی نتواند ما را شکار کند و راهش یاد خداست.
خب چرا حضرت معصومه سلام الله علیها معصومه می‌شوند و شفای هر دردی در محضر ایشان ممکن است و ما به هیچ‌جا نمی‌رسیم؟ اجازه بدهیم، پاسخ را از مادر بزرگوارشان حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها خدمت شما عرض کنم:
«مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ‏ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ» [بحارالانوار: 67/249 ـ 250]
«هرکس برای خدا عبادتش را خالص کند، خدای عزوجل بهترین مصلحت او را برایش فرو می‌فرستد.»
اشکال را در خودمان جستجو کنیم، ایشان کارهای‌شان را فقط برای خدا خالص کردند، به دنیا و مردار دنیا توجه نکردند، و نفس خودشان را مراقبت کردند، و قلبش را با یاد خدا آرام کردند، خدا هم مراقب ایشان است. اما ما عمل خالص بالا نفرستادیم تا خدای سبحان هم بهترین مصحلت ما را برای‌مان فرو بریزد.
پس اگر ما تلاش کنیم، اولاً بر پایۀ شرع انور حرکت کنیم، از دستور خدا تخطی نکنیم، ثانیاً همۀ کارهای خودمان را برای خدا خالص کنیم، خداوند ملائکه را بر ما فرو می‌فرستد و آرامش به قلب ما می‌دهند:
«إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ‏» [فصلت: 30] پ«کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست، آن‌گاه استقامت کردند، شیطان و نفس بر آنان چیره نشد و در بندگی استقامت کردند و مستقیم بودند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شود که بیم نداشته باشید و غمگین مباشید، و شما را به بهشتی که وعده داده شده است، بشارت باد»
پس راه برای ما باز است، غیبت نکنیم! کسی را مذمت نکنیم! مردم‌آزاری نکنیم! خلاصه گناه نکنیم، تلاش کنیم ریشه‌های دنیادوستی را از قلب‌مان بکَنیم و فقط طبق دستور شرع انور رفتار کنیم، ببینیم که حتی در سخت‌ترین حالات و مشکلات، خدای متعال چگونه ما و شما را آرامش قلبی می‌بخشد. این یعنی تقوای قلب که درون ما را پر کرده است.
خطبۀ دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید مظلوم بهشتی و دو نکته
فردا مصادف با هفتم تیر و شهادت شهید مظلوم آیت الله بهشتی و یارانشان در اقدام جنایتکارانۀ منافقان است. دو نکته را تذکر بدهم.
مظلومیت بزرگ‌تر از شهادت و درسی برای ما
نکتۀ اول امام مظلومیت شهید بهشتی را بزرگ‌تر از شهادت‌شان دانستند. چرا؟ زیرا ایشان مردمی بود، به این دلیل ـ به تعبیر حضرت امام دست‌های فاسد ـ [صحیفۀ امام: 16/446] بر ضد ایشان تبلیغات سوء کردند و انواع تهمت‌ها و دورغ‌ها را به ایشان بستند، و تا توانستند علیه ایشان شایعه درست کردند. منافقان به شهادت ایشان بسنده نکردند، حتی در شهادت‌شان شیرینی پخش کردند. اما این مردم بزرگ الهی، هیچ اعتنایی به این امور نداشت و باصلابت وصف‌ناپذیر برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی تلاش کرد و مردم هم به این حرف‌ها اعتنا نکردند و مظلومیت ایشان و مردمی‌بودن‌شان را خوب درک کردند که آن تشیع جنازۀ باشکوه برای ایشان و یاران‌شان برگزار شد. این درس بزرگی برای ماست که در راه خدمت به اسلام و مردم، از تهمت‌ها و دورغ‌ها و شایعاتی که دست‌ها فاسد پخش می‌کنند، نهراسیم و فقط خدا را در نظر بگیریم و برای تحقق اهداف اسلام و انقلاب اسلامی کار کنیم.
قوۀ قضائیه و عدالت
نکتۀ دوم این‌که هفتۀ به این مناسبت هفتۀ قوۀ قضائیه است. هرجا قوۀ قضائیه برای تحقق عدالت و مبارزه با فساد محکم ایستاده است، ما به جلو رفته‌ایم و هرجا تعلل و کم‌کاری و خدای ناکرده همراهان با مفسدان کرده است، هزینه و بلکه هزینه‌های سنگین داده‌ایم. نمونۀ آن کلاک است که چقدر هزینه بر نظام تحمیل کرد؟ و الحمدلله با اقدام اخیر قوۀ قضائیه چقدر اعتماد مردم به عدالت جلب شد؟ به این دلیل حالا که رئیس قوه محکم به میدان آمده است، توقع ما از همکاران قضایی آن است که آنان نیز از این فرصت نهایت استفاده را برای برقرار عدالت و مبارزه با بی‌عدالتی، فساد، تبعیض بکار گیرند و یقۀ مفسدان را بگیرند و تعلل نکنند و اسیر شلوغ‌کاری مفسدان و قانون‌دانانِ قانون‌گریز نشوند که نزد خدای سبحان مسئول هستند.
اشاره‌ای به مسائل لواسان
همین‌جا اشاره‌ای دربارۀ مسائل لواسان بکنم. تخریب اضافه بناهایی که خلاف قانون ساخته شده است، مسألۀ قانونی است. متأسفانه در دورۀ اخیر تخلفات ساختمانی در لواسان زیاد شد که شهردار و معاون وی سه نفر از اعضای شورای شهر و چندین نفر هم به این دلیل بازداشت شدند و منتظر محاکمه هستند.
تخریب اضافۀ بنا
طبعاً کسانی که تخلف کرده‌اند، باید منتظر اجرای قانون و عدالت دربارۀ خود باشند و مقاومت دربرابر قانون بی‌فایده است. ما از تخریب خوشحال نمی‌شویم، اما چه باید کرد که تخلف که کردند، باید پای تخلف خودتان بایستند! هیچ فرقی هم نمی‌کند. این نیست که فکر کنند که پول دارند، یا به بزرگان وصل هستند و همین موجب مصونیت شما می‌شود. الان باید پرونده‌های تخلفات ساختمانی بیرون کشیده شود که در حال انجام است و افراد برای پاسخگویی حاضر شوند. این نمی‌شود که با رشوه و زدوبند و استفاده از عناوین جعلی پسر فلان و دختر فلان و دامان فلان بتوانند هرکاری خواستتد، انجام بدهند.
عدالت یقیۀ آن‌ها را می‌گیرد و قلدری و امثال آن هم جواب نمی‌دهد و راه گریزی نیست باید به قانون و عدالت تمکین کنند. البته دربارۀ مورد اخیر که در خیابان معلم است، سازمان بازرسی خیلی خوب و مثبت عمل کرد. سازمان بازرسی در گذشته هم در لواسان حضوری مثبت داشته و الان هم چنین است، از آنان تشکر می‌کنم. شهرداری و شورای شهر هم علی‌رغم تهدیدها و تعلل‌هایی که شد، خوب وارد شدند و وظیفۀ خودشان را انجام دادند و البته باید تا آخر انجام بدهند.
بستن جادۀ آرامستان
همین مطلب را ما روی جادۀ آرامستان تپه سرخه هم داریم که تعلل جایز نیست و نباید مردم و خانواده‌های متوفیان را بیش از این اذیت کرد. متأسفانه خانواده‌ها خیلی اذیت می‌شوند، و روزی نیست که شکایتی به ما نشود. شهرداری و حوزۀ قضایی لواسان به وظیفۀ خود عمل کنند. معنا ندارد که قبرستانی که چهل سال قدمت دارد، راهش بسته شود و مسئولان هم در برخورد با این ناهنجاری تعلل کنند؟
رویکرد تحولی در قبال اوضاع تهدید آمیز اقتصادی
اما یک اشاره‌ای هم به مسألۀ اوضاع تهدیدآمیز اقتصادی کشور بکنم. شیوع کرونا نه تنها در ایران بلکه کل جهان در همۀ حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی تأثیر آسیب‌زا داشت و ایران هم از آسیب‌های آن مصون نماند.
در ایران کرونا همه بخش‌ها اعم از صنعت، معدن، پتروشیمی، نفت و گاز، برق و آب و کشاورزی، حوزه وصول مالیات، بانک و ارز، اشتغال، محیط زیست، مسکن، حمل و نقل و گردشگری، آموزش در همه سطوح، حمایت‌های اجتماعی از محرومین، حوزه های قضایی و حقوقی را تحت تاثیر قرارداده است. در کنار آن اشتباهات سال‌های گذشتۀ دولت و دولت‌ها و تصمیمات نادرست و مقطعی کنونی، تهدیدی را به وجود آورده است که تنها راهی که تهدید به فرصت تبدیل می‌شود، رویکرد تحول‌خواهانه و نگاه تحول‌آفریانه به مقولۀ اقتصاد است،
رهبر و امام حکیم ما در بیانات چهاردهم خرداد خود فرمودند: «باید نگاه تحول‌خواه داشته باشیم» به این منظور باید واقعیت‌های موجود را بشناسیم و فعالانه با آن‌ها مواجه شویم و راه‌حل‌ها مدبرانه و انقلابی برای تهدیدات پیش‌رو بیابیم و البته این بیش از هرجایی متوجه دولت و مجلس است. اما بخشی از آن هم متوجۀ ملت ـ یعنی من و شما ـ است. الان سخن بنده با خودمان است تا دولت و مجلس.
نوع رویکرد ما به مسائل جاری اقتصادی و تهدیدات آن باید تغییر پیدا کند، جداً باید از سخنان ناامیدکننده پرهیز کنیم، دشمنان ما دنبال همین است که ملت از نظام و دولت ناامید شوند و آرزوی‌‌شان است که شورش‌های متعددی را در کشور راه بیاندازند و برای آن روز برنامه‌ها دارند. آنان با این تز که دست حاکمیت جمهوری اسلامی خالی است، وارد میدان شده‌اند و برخی از ما هم با این نگاه که دولت هیچ اقدامی انجام نمی‌تواند انجام بدهد و مملکت را به حال خود رها کرده ‌است، عملاً آب به آسیاب دشمن می‌ریزیم.
سه مشکل کنونی اقتصاد کشور
اما مشکلات کنونی کشور ما را اگر بخواهیم خلاصه کنیم، در سه عنوان می‌توانیم بیان کنیم.
اولین مشکل عمدۀ امروز کشور ما بلاتکلیفی و عدم قطعیت تصمیم‌های دولت و بالتبع آن عدم ثبات در کسب و کارها و قراردادها و پروژه‌های مختلف است، مشکل دوم: در کنار آن مشکل و معضل بیکاری است که از گذشته بدتر و شده و به مشاغل مختلف سرایت کرده است و مشکل سوم «دیون عقب‌افتاده» است که به صورت زنجیروار همه فعالان اقتصادی و حوزه کسب و کار را به هم گره زده است. این مشکل فقط گریبان ملت و کسبه‌ها را نگرفته، بلکه دولت هم با آن مواجه است. مجلس گزارش داده که دخل و خرج دولت باهم نمی‌خواند. بنابراین سطح رفاه در کشور کاهش یافته و وضعیت معیشت و عقب‌گرد کرده است.
چه باید کرد؟
اما چه باید کرد، یک راه آن است که کنار بنشیم و از وضع موجود گله کنیم و در شیپور ناامیدی بدمیم. اما ما پیروان امام که در هیچ شرایط ناامید نمی‌شویم، وظیفۀ دیگری داریم و آن استفاده از فرایندی است که امام حکیم ما دربارۀ نگاه تحول‌خواه امام خمینی بیان کردند که به نظر ـ در شرایط کنونی ـ سه گام مقدماتی مهم پیش روی ماست:
اول: انقلاب روحی در فردفرد ماها: هرکس باید از خودش شروع کند. و این سیرۀ پیامبران است که حرکت‌های خود را از انقلاب روحی مردم آغاز می‌کند. این انقلاب روحی هم در ملت و هم در دولت باید رخ بدهد.
دوم: تحوّل در روحیۀ خمودگی و تسلیم است. ما باید خلق و خوی خمودگی و به من چه ربط دارد، موسی به دین خود و عیسی به دین خود را کنار بگذاریم و مطالبه‌گر شویم، مطالبه‌گری و سوال و بازخواست از دولت و دولت‌مردان باید جز خُلق و خوی ما شود.
درکنار آن توجه به این نکته است که اقتصاد جز مسائل اساسی ماست و میدان‌دار اقتصاد باید ملت باشد، باید اقتصاد از دست دولت و گروه‌های نوکیسه خارج و به معنای واقعی کلمه به ملت سپرده شود. هرچقدر مشکل و مسأله مهم‌تر و بزرگ‌تر باشد، میدان‌داری ما و مطالبه‌گری ملت هم باید به همان میزان بیشتر باشد.
سوم: تحوّل در نگاه مردم به خودشان و به جامعه‌شان است، ما باید بدانیم که در نهایت ارادۀ ملت است که بر همۀ مشکلات و دشمنی‌ها فائق می‌آید. احساس عزت، اعتماد به نفس، اتکا به توان و قدرت خود، امید و تلاش فعالانه راهی است که ما باید در خودمان به وجود بیاوریم.
توجه دارید که این سه فرایند کاملاً باهم مرتبط هستند. همۀ ما در شرایط اقتصادی کنونی مسئول هستیم، و با رویکرد تحول‌خواهانه می‌توانیم تهدیدهای کنونی را به فرصت تبدیل کنیم، شرطش آن است که و ناامید نشویم و فعالانه وارد میدان شویم. ما در زمینۀ اقتصاد کمبود داریم و با چالش جدی مواجه هستیم، و باید چالش‌ها را با همت خود از میان برداریم.
جهش تولید
واقعیت آن است که نفت ثروت عظیمی است، اما ما را تنبل کرده و تولید در میان‌مان بی‌ارزش شده است، و یکی از موضوعاتی که به معنای واقعی کلمه باید تحول در آن انجام بگیرد، بی‌ارزش‌شدن کار به عنوان مبنای تولید ثروت در یکصد سال اخیر کشورمان است. متأسفانه مبانی تولید ثروت در کشور ما پول و سرمایه است، نه تولید و کارهای تولیدی.
با کمال تأسف بسیاری از صنعت‌های بومی و زیبای ما در حال نابودی است، صنایع دستی چون فرش و گلیم که ارزش زیادی دارند، رنگ باخته‌اند. در کنار آن کارهای بظاهر کوچک اما مهم چون تعمیراتی که روزمره مردم به آن نیاز دارند، کم‌ارزش شده‌اند. چه معنا دارد که جوانان ما بروند لیسانس و بالاتر بگیرند و دنبال شغل دولتی باشند تا پشت میز بنشیند و از بیکاری بنالند؟
کار نباید برای جوانان ما عار باشد، بلکه فرهنگ قطره‌قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود، باید در میان ما زنده شود. همین کارهاست که کشور را ثروت‌مند می‌کند، تولیدی‌های بزرگ چون صنایع اتومبیل‌سازی هم به جای این‌که بر قیمت محصولات خود بیافزایند و از کیفیت کالاهای خود بکاهند، باید فکر و اندیشۀ خود را تحول بدهند و ارزش اصلی را به ملت بدهند، نه سود بیشتر خود.
خلاصه باید کار مبدأ ارزش باشد، و برعکس باید تولید ثروت از طریق سرمایه را عار و ضدارزش بدانیم. بحث زیاد است و به اشاره‌ای بسنده کردم.
دقت فرمائید، رویکرد افراد به مسائل اقتصادی جاری و تهدیدات آن اگر در قالب حرف‌های ناامید کننده، انتقاد و غرزدن و مچ‌گیری‌های سیاسی باشد کاهنده انرژی و بی‌تاثیر در شرایط و واقعیت موجود خواهد بود. اما اگر تحول معنوی و فردی و جمعی در ما به وجود بیاید و کار ارزش شمرده شود، و مزد و درآمد در ازای کار مفید باشد، در این‌صورت شاید بتوانیم صدقات خود را برای تولید کار پرداخت کنیم. شعار امسال یعنی «جهش تولید» را از منظر تحولی ببینیم، معنایش برای‌مان واضح می‌شود.

اوقات شرعی