شمه‌ای از زیارت امین الله (5)

أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ‏ فِی اللَّهِ‏ حَقَّ جِهادِهِ‏

در فراز بعد می‌فرماید: «أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ» ما شهادت می‌دهیم، خطاب به امام معصوم علیه السلام هم شهادت می‌کنیم که ما شهادت می‌دهیم که شما در خدا جهاد کردید، و حق جهاد را انجام دادید.

این‌جا دو عبارت است: اول جهاد فی الله، دوم حق جهاده. جهاد فی الله از جهاد فی سبیل الله بالاتر است، وقتی تعبیر حق جهاد می‌آید، باز قیدی می‌زند که باید به آن توجه شود.

قران به ما دستور می‌دهد: «وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ » [حج: 78] جهاد که حق جهاد باشد، نفرمود: فی سبیل الله، بلکه فی الله فرمود و قید حق جهاده را هم بیان فرمود؛ زیرا  این جهاد معنای وسیعی دارد که شامل همۀ مراحل جهاد مومنانه است که مومنان خاص و حقیقی به آن ملتزم هستند. و منظور از آن جهاد خالصانه و بدون شأئبه اهداف دنیایی برای تحقق اهداف اسلامی بر روی زمین است که اولین گام آن جهاد با نفس و شیطان است. اما ملاک اساسی آن امری دیگری است و قرآن آن را این‌گونه بیان می‌کند: «خاف مقام ربه» از مقام پروردگار خود خوف دارد. «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ» [الرحمن: 46] «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏ فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوى» [نازعات: 40 ـ 41] از مقام پروردگارش می‌ترسد و پروا دارد، به این معناست که همیشه و همواره پروردگار عالم را بالای سر خود می‌بیند که ناظر بر نیات و تفکرات و اعمال و گفتار اوست. این احاطۀ قیومی خدا بر بنده است که او آن را می‌بیند، برای مثال چون کارگری که همیشه سرکارگر بالای سر اوست و سرکار هم اهل تسامح نیست و با دقت کارهای او را رصد می‌کند و او هم مراقب است که درست کارش را انجام دهد و رضایت او را کاملاً جلب نماید.

اما این مثال ما را گمراه نکند، مسأله مهم‌تر از آن است، او می‌بیند که تدبیر و امور تحت تصرف و تدبیر  خداست و جز خدا کسی نیست که عالم را اداره کند و خود را کاملاً بسته به او می‌بیند. و این همان مقام مخلَصین در قرآن است که جان‌شان را برای خدا خالص کرده‌اند و فقط خدا را می‌بینند و این همان مقام قرب است:  «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»

این‌گونه که شد: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» [عنکبوت: 69] خدای سبحان راه‌های خود را که ما را به مقصد نهایی یعنی قرب الهی می‌رساند، نشان می‌دهد، بلکه ما را به آن راه‌ها می‌برد و حرکت می‌دهد و به مقصد می‌رساند.

ما شهادت می‌دهیم امیرالمومنین در خدا حق جهاد را انجام دادند و جان‌شان را برای خدا خالص کردند و جز خدا را ندیدند  و جز تکلیف الهی خود را عمل نکردند و برای تحقق دین خدا و اهداف الهی بر روی زمین لحظه‌ای خسته نشدند و در همۀ زندگی پربرکت خود، جز خدا را ندیدند. حالا ما کجای این داستان قرار داریم؟

بنابراین مشخص می‌شود چرا از این‌همه کمالات وجودی امیرالمومنین سلام الله علیه به این جهاد تام اشاره کرد؟ زیرا جهاد فی الله که حق جهاد باشد، همۀ مراحل جهاد و بندگی را شامل می‌شود: هم جهاد اصغر با دشمن بیرون است و هم در جهاد اوسطی با نفس و حاکمیت عقل بر نفس است و هم جهاد اکبر است که حاکمیت خدا بر همۀ وجود آدمی است که بجز خدا را نبیند. پس جهاد در خدا که حق جهاد را به جای بیاورد، جهادی است که همۀ پرده‌ها و پندارها را می‌درد و فقط خدا را نشان می‌دهد و ما شهادت می‌دهیم که امام علیه السلام چنین جهاد کردند و  فقط خدا را دیدند و از غیر خدا منحرف و منصرف بودند. مولوی زیبا توضیح می‌دهد.

گفت من تیغ از پی حق می‌زنم           بندۀ حقم نه مامور تنم

شیر حقم؛ نیستم شیر هوا          فعل من بر دین من باشد گوا

این‌گونه است که امین الله و حجت الله می‌شود. حالا ما هستیم و این عبارت؛ چه باید بکنیم؟ باید تأسی کنیم؛ جهاد سه‌گانه در ما هست. اولین مرحلۀ آن هم‌گام با امر به معروف و نهی از منکر است، آیا در ما هست؟ تا مراحل بعدی. اگر امیرالمومنین علیه السلام و ائمۀ معصومین حجت خدا بر ما و الگو و اسوۀ ما هستند، پس راه برای ما هم باز است، حرکت کنیم، دست ما را می‌گیرند و می‌برند.

«آن‌چه مسلم است، این است که این‌ها مظهر تلاش در راه خدا و دین او بودند: «اشهد انّک جاهدت فی اللَّه حقّ جهاده و عملت بکتابه و اتّبعت سنن نبیه صلی اللَّه علیه و آله» شهادت می‌دهیم که او جهادِ در راه خدا را به صورت شایسته انجام داد. این، چیزی است که ما در زیارت امیرالمؤمنین و بقیۀ ائمه (علیهم‌السّلام) می‌خوانیم. این جهاد همیشه بر دوش ما هست. جهاد علمی، جهاد عملی، جهاد در دوران جنگ، جهاد در دوران صلح، جهاد با نفس، جهاد با دشمن بیرونی، جهاد با مال، جهاد با جان، جهاد با زبان؛ این‌ها درس است. کاری که می‌کنید برای اعتلاء دین یا اعتلاء امت اسلامی، جهاد است؛ درسی که می‌خوانید برای رسیدن به ارتقاء عمومیِ ملت اسلامی و امت اسلامی، جهاد است؛ تلاشی که می‌کنید برای ایجاد هم‌دلی و محبت بین آحاد امت اسلامی و یک‌پارچگی آن‌ها، جهاد است؛ وقتی با تمایلات اغواگرانۀ شیطانی در درون خودتان مبارزه می‌کنید، جهاد است؛ هنگامی که دشمنان خدا و دین و قرآن را در دل یا در زبان و یا در عمل خود دشمن می‌دارید، جهاد فی سبیل‌اللَّه است؛ این‌ها درس امیرالمؤمنین و درس اولیاء دین است – جهاد، فقط مخصوص میدان جنگ نیست – و امت اسلامی به خاطر فراموش کردنِ مجاهدت در راه خدا به وضعیت اسفبارِ امروز رسیده است.» [17/5/85]

«وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ، وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ»

اما راه جهاد چگونه است، دو عنصر در آن است: اول: «وَ عَمِلْتَ بِکِتابِه،» دوم «وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّه صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ»

می‌خواهید جهاد خدایی داشته باشیم که حق جهاده باشد؟ به کتاب خدا عمل کنیم و از سنت‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کنیم. این راهی است که امیرالمومنین سلام الله علیه و ائمۀ اطهار علیهم السلام رفتند و برای ما هم راه را باز کردند. آن بزرگواران قله هستند، ما تلاش کنیم به دامنه برویم. صفات اهل تقوا را در خطبۀ همام فرموده است. این همان است که ما باید باشیم. وگرنه امیرالمومنین علیه السلام که این مدارج را را رفته بود و از همۀ آن‌ها گذشته بود. این صفات برای من و شما است که با تأسی به امیرالمومنین سلام الله علیه برویم و وقتی از اهل تقوا شدیم، حالا ما را بالا و بالاتر بیاورند. کتاب خدا را باید کامل و تمام عمل کرد و هیچ کم نگذاشت و هیچ سنتی از سنت‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را ترک نکرد و هیچ  سنتی هم به آن اضافه نکرد و هیچ عملی را هم از دیگری به کتاب خدا اضافه نکرد و از غیر قرآن نگرفت.

امیرالمومنین سلام الله علیه و ائمۀ اطهار علیهم السلام چنین بودند و دست ما را هم می‌گیرند، اگر بخواهیم چنین باشیم. دست سلمان و ابوذر و مالک اشتر و عمار و خیلی دیگران را گرفتند و آماده‌ هستند، دست ما را هم بگیرند.

 

اوقات شرعی