شرح کوتاه دعای هفتم صحیفۀ سجادیۀ
توضیح:
بخواست خدای متعال دعای هفتم صحیفۀ سجادیه را بیانگر عرفان ناب است و در رویدادهای مهم و سخت خواننده میشود و امام خامنهای «حفظه الله تعالی» توصیه کردند، مومنان آن را بخوانند، ترجمه و شرح کوتاه داده میشود تا برادران و خواهران مومن بیشتر از مفاهیم والای آن بهره ببرند.
بخش اول و دوم آن توضیح داده شد و اینک بخش سوم ترجمه و شرح دعا که بیانگر نفوذ قدرت وارادۀ الهی بر همۀ امور و اسباب است:
فراز دوم: نفوذ قدرت و ارادۀ الهی بر همۀ امور و اسباب
ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ.
ترجمه
دشواریها به قدرت تو آسان میشود، و سببها به لطف تو فراهم میشود، قضاء حتمی به قدرت تو جریان دارد.
شرح
«ذَلَّت» دلالت بر فروتنی، زبانی، و نرمی دارد. [مقاییس اللغۀ: 2/345] «صَعُوبَت» نقیض «ذَلَّت» است، [کتاب العین: 1/311] و «الصَّعَاب» به معنای سختی و دشواری و مشکل است. «ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ» سختیها به قدرت تو نرم میشود، و فقط قدرت تو است که دشواریها و مشکلات را هموار میکند.
«تَسَبَّبَتْ» به معنای فراهمشدن است؛ «وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ» و به لطف تو اسباب فراهم میشود، آری نظام جهان بر پایۀ علت و معلول اداره میشود، اما این نظام در دست قدرت توست و تو سببساز و سببسوز هستی. بنابراین حل مشکلات و اسبابی که موجب سختی و دشواری در زندگی ما شده است، به دست توست، چنانچه آسایش و راحتی در اختیار قدرت توست. بنابراین هیچ بنبستی در سر راه تو وجود ندارد و برای مومنی که خود را به تو پیوند زده است، نیز هیچ بنبستی وجود ندارد. چنین است که نگاه توحیدی راه را باز میکند و امید حقیقی و واقعی را برای بندگان به ارمغان میآورد.
«وَ جَرَى بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ» و قضاء به قدرت و ارادۀ تو جریان دارد. قضاء امر تخلفناپذیر و حتمی خدای سبحان است که با ارادۀ او قطعی و هیچ موجودی را فرار از آن امکان ندارد، زیرا منتسب به قدرت الهی است.
قرآن کریم میفرماید: «ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَهٍ فَلا مُمْسِکَ لَها وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» [فاطر: 2] «هر رحمتى را که خدا براى مردم گشاید، بازدارندهاى براى آن نیست، و آنچه را او باز دارد، پس گشایندهاى ندارد، و اوست شکستناپذیرِ حکیم.» تأکید آیۀ شریفه بر آن است که رحمت و نقمت برپایۀ قضا و مشیت الهی است و کسی نمیتواند مانع او شود، زیرا او قدرتی دارد که شکست در آن راه ندارد و او این عزت بیپایان را با حکمت جریان میدهد.
یا در آیۀ دیگر میفرماید: «قُلْ أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِی بِرَحْمَهٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ» [زمر: 38] «[پیامبر ما به مردم] بگو: [شما در چه توهم باطلی هستید] اگر خدا بخواهد صدمهاى به من برساند آیا آنچه را به جاى خدا مىخوانید، مىتوانند صدمه او را برطرف کنند یا اگر او رحمتى براى من اراده کند آیا آنها مىتوانند رحمتش را بازدارند؟» دیگران و همۀ اسباب و وسایل در قبضۀ قدرت خدای سبحان است و کسی را یاری مقابله با او نیست که جز او حساب آید و بخواهد در مقابل او بایستد.
فقط خداست که در عالَم خدایی میکند! و همه در قدرت خداست و قضاء الهی بر همۀ موجودات جاری است. حال که چنین است: «قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ» [زمر: 38] [پیامبر ما به بشریت] بگو: خدا مرا بس است و توکلکنندگان فقط به او توکل کنند» حال که تدبیر ما ـ از رحمت و زیاد ـ دست خداست، پس خدای سبحان ما کفایت کند و فقط به او توکل میکنیم و جز او را کاری نداریم.
«وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ» و چیزها به ارادۀ تکوینی تو پدید آیند و ارادۀ تو بر همۀ اشیاء جریان دارد و خواست او در همۀ چیزها و امور نفوذ دارد و تخلف از آن امکان ندارد. و این حکم قرآن است که «وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» [بقره: 117] «هنگامی که کاری را بخواهد، به آن میگوید: باش و میشود.»
خواست و ارادۀ الهی چنان جریان دارد، که نیازی به یاور ندارد و به تنهایی بر کل هستی جریان دارد. حالا میبینیم «ارادۀ معطوف به قدرت» چقدر بیپایه است؟ زیرا میفرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» [یس: 82] «فرمان او چنین است که هرگاه اراده کند که چیزی باشد، به آن میگوید: باش و میشود.» منظور از «قل» در اینجا «سخن و کلام» نیست، بلکه صرف ارادۀ الهی است که به اشیاء تعلق میگیرد، آنان پدید میآیند.