اخلاق و بصیرت

اخلاق جمع خُلق است و خُلق به معنای سجایای درونی انسان است که با بصیرت درک می‌شود، چنان‌چه خَلق به معنای ویژگی‌های ظاهری او است که با حواس درک می‌شود. [المفردات؛ ص: 296] بصیرت به قلب است، همانگونه که گاهی انسان در چشم ظاهری خود کم بینا و نابینا می‏شود که آن به دلیل بیماری‏هایی است که بر بدن و چشم عارض می‏شود، گاهی قلب او نیز مبتلا به بیماری‏هایی می‏گردد: «فِی قُلُوبِهِم مَرضٌ» [بقره: 10] و این بیماری قلب را کم‏بینا و نابینا میکند و آنگاه نمی‏تواند راه را از چاه تشخیص دهد. این‏جاست که اخلاق الهی اهمیت می‏یابد که هم قلب را معالجه می‏کند و هم چشم بصیرت آدمی را باز و بینا می‏کند. چرا این‏گونه است؟ زیرا راه اخلاق الهی راه محبت و یکی شدن با محبوب است «دیدار یار حاصل سر نهان ماست» [حضرت امام خمینی] تا جایی که انسان به مقامی برسد که محبوب خداوند شود: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» [آل‏عمران: 31] «بگواگر خدا را دوست دارید، از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد» واسطه محبت الهی فرمانبرداری از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و عترت ایشان است. در این صورت ما جز گروهی می‏شویم که اولاً  «یُحِبُّهُمْ‏ وَ یُحِبُّونَه»‏ [مائده: 54]  هستند، یعنی«خداوند دوستدار آنهاست و آنها دوستدار خداوند». و ثانیاً  خداوند از آنها خشنود باشد و آنها از خداوند خشنود: «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» [مائده: 119] در این صورت است که قلب آدمی از هر عیبی سالم می‏شود و به هر حقیقتی بینا می‏گردد و انسان به جوار قرب الهی بار می‌یابد و به اخلاق الهی متخلق می‌شود و این هدف اصلی از آفرینش انسان است.

آری انسان در فطرت خود خواستار کمال مطلق است و از بدی و پستی بیزار؛ اما در مسیر زندگی دچار غفلت می‌شود و به دام شیطان و نفس گرفتار می‌آید و راه درست و مستقیم الهی را گم می‌کند و به راه‌های مختلف می‌رود تا شاید راه را از چاه بازشناسد، اما همۀ راه‌ها جز راه خدا بیراهه و کج‌راهه هستند، و تنها طریق الهی جادۀ سعادت است. پس تخلق به اخلاق الهی یعنی کسب صفات نیکوی الهی که بهترین و اصلی‌ترین راه آن راه حب و دوستی است که عاشق همواره صفات معشوق و محبوب را می‌گیرد و تمام تلاشش آن است که جز رضایت و خشنودی او را کسب نکند، آنکه در این راه به نهایت رسید به مقام عصمت می‌رسد، اما اگر نمی‌توانیم تا نهایت را طی کنیم، باید به مرحلۀ عدالت برسیم تا خُلق و خوی الهی پیدا کنیم و موصوف و متصف به صفات پسندیده و مورد قبول خداوند متعال شویم و خداوند صفاتی را برای بندگانش می‌پسندد که اصل آن را برای خود برگزیده است و این راهی است که تنها با علم حاصل نمی‌شود و به صورت کامل هم به تعریف نمی‌آید، بلکه راهی رفتنی است که باید رفت، سیری است که باید سلوک کرد و حقیقتی است که با مجاهده باید به دست آورد.

اوقات شرعی