سه راه  اخلاق

اخلاق راهی است که از آن چاره‌ای نیست، اما در یک تقسیم‌بندی کلی می‌توان سه راه اصلی اخلاقی را نام برد:

راه نخست: توجه به فایده‌های دنیویی اخلاق چون حفظ نظم اجتماع، احترام در جامعه و میان مردم است. این راه فلاسفه است که مردم را به وجدان و رعایت نظم اجتماع [چون کانت و روسو] و رعایت حدوسط [چون ارسطو] دعوت می‌کنند. دعوت به این نوع اخلاق در میان عامۀ مردم نیز جایگاه دارد، می‌گویند: طمع از مردم برگیر تا در نزد آنها عزت یابی، حرص نداشته باش تا احترامت در جامعه حفظ شود، زیاده‌روی و اسراف نکن تا دچار تنگ‌دستی و فقر نشوی، به علم آراسته شو تا عزت و جاه یابی، شجاعت پیشه‌کن تا پیروز شوی، از ترس بگریز تا شکست نخوری و ملامت نشوی و خلاصه با اخلاق زندگی کن تا در دنیا محترم باشی و نام نیک از تو به یادگار ماند. مَثَل اعلای چنین اخلاقی سقراط حکیم است، می‌توان نام این اخلاق را اخلاق عرفی یا سکولار گذاشت.

دست طمع چو پیش کسان می‌کنی دراز     پل بسته‌ای که بگذری از آبروی خویش [صائب]

راه دوم: راهی است که دین پیش راه بشر قرار می‌دهد که طبق آن مردم را به فایده‌ها و ثمرات اخروی عمل اخلاقی دعوت می‌کند نه مدح و ذم مردم و پسند و ناپسند جامعه. روشن است که اگر عمل برای سود و نفع اخروی باشد، یقیناً جامعه نیز از آن منتفع می‌گردد و اخلاق دینی جامعه را نیز بر پایۀ استوارتری قرار می‌دهد. پایۀ این اخلاق بر ترس از جهنم یا شوق بهشت است. آیۀ «إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ»  «همانا ستم‌گران را عذابى دردناک است» [ابراهیم: 22] نمونه‌ای است که بر ترس از جهنم استوار است و آیۀ «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ، وَ أَمْوالَهُمْ، بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ»  «خدا از مؤمنین جان‏ها و مال‌هایشان را خرید، در مقابل این‌که بهشت داشته باشند.» [توبه: 111] نمونه‌ای است که بر شوق بهشت استوار است. اخلاقی که بسیاری از علماء در کتابهای اخلاقی خود ترویج می‌کنند، از همین دست است.

راه سوم: اخلاق الهی است و آن راه خاص قرآن است که بر محبت الهی و موصوف شدن به صفات خداوندی و جلب رضای او بناشده است، نه فایده‌های اعتباری و وهمی دنیوی و فایده‌های حقیقی اخروی، بلکه تنها رضایت و خشنودی حق را مورد توجه دارد، و همواره خود را در محضر حق می‌داند: «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى‏» «آیا نمی‌داند که خدا او را می‌بیند» [علق: 14]  خداوند از آنها خشنود است و آنها نیز از خداوند خشنودند و توجه و بازگشتشان به خداست، نه بهشت و جهنم و عاقبت نیز در محضر حق آرام می‌گیرند: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ *ارْجِعِی إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً * فَادْخُلِی فِی عِبادِی * وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» [فجر: 27 ـ 30]  پیامبران و امامان و پیروان صدّیق آنها نمونۀ اخلاق محبانه هستند.

فراق و وصل چه باشد؟ رضای دوست طلب     که حیف باشد از او غیر او تمنّایی [حافظ]

اوقات شرعی