نامهای تلخ و تجربهای گرانبهاء
1. حکومت با تجربه عجین است و نظام جمهوری اسلامی در مقام عمل تجربههای گرانقدری کسب کرده و میکند که باید تبدیل به دانش مدیریتی شوند و فراروی مسئولان و کارگزاران نظام اسلامی گردند. و اینگونه است که پیش میرویم و خطاها و اشتباهات خود را اصلاح میکنیم.
2. در عین حالی که از لحن نامۀ آقای آملی لاریجانی رنجیده شدم، چنانچه از سخنان آقای یزدی؛ اما نامه آقای آملی لاریجانی مطالبی داشت که میتوان از زوایای مختلف تحلیل کرد. و بنده از میان آنها به یک مسأله میپردازم، اینکه این نامه جریان مدیریت کشور و عدالتخواهی را چند گام به جلو برد و آن مطلبی بود که آن را پچ پچ میکردند، اما انگار جرئت بیان آن را نداشتند. منظور بنده آن بخش از نامۀ ایشان است:
«آیا کسانی که امروز برای شفافیت و مبارزه با فساد سینه چاک میکنند و ماهها برای دستگیری فردی که نه معاون بنده بوده و نه رئیس دفتر بنده، بلکه مدیر یکی از اجزاء حوزۀ ریاست تحت اشراف شخصیتی سالم، فاضل و شریف چون آقای خلفی بوده، فضاسازی کردهاند، آیا همین کار را برای آقای شریفی قائم مقام شهردار اسبق تهران و آقای سیف معاون اقتصادی اطلاعات سپاه و … کردهاند و فساد آنها را به آقای قالیباف و آقای طائب و دیگران سرایت دادهاند؟»
3. کلام ایشان پرده از غفلتی برداشت که مسئولان نظام را دربرگرفته است و همین غفلت موجب سوءاستفاده شده است. آری لزوماً نباید فساد معاون اجرایی دفتر رئیس قوه قضائیه را به حساب رئیس وقت قوه گذاشت، چنانچه فساد قائم مقام شهرداری را به حساب شهردار وقت یا فساد معاون اقتصادی اطلاعات سپاه را به حساب رئیس اطلاعات سپاه. اما باید از مسئولان مربوطه پرسید چه غفلتی باعث شده است که چنین رخدادهایی را شاهد باشیم؟ این قضیۀ و قضایای مشابه نشان میدهد که ما هنوز در حکمرانی بیتجربه هستیم، و با این رخدادهای تلخ باید تجربهها کسب کنیم و آن را چراغ راه آینده خود نماییم و اشتباهات و خطاهای مدیریتی کشور را شناسایی کنیم، تا چنین افرادی نتوانند در درون نهادهای مهم کشور رشد یا نفوذ کنند و هرچه خواستند، در سایۀ مدیریت کشور انجام دهند.
بنابراین این تجربههای تلخ به ما میآموزد، به جای اینکه دنبال افشای یکدیگر باشیم، لازم است اشکالات درون سیستم خود را شناسایی کنیم، و از خوابی که دچار آن شدهایم و بر ما تسلط پیدا کرده که مفسدان میتوانند از این خواب سوءاستفاده کنند، بیدار شویم، و عُجب و خودبینی را در نظام حاکمیتی خود شناسایی کنیم و تصور نکنیم که اینها فقط دستورات صرف اخلاقی هستند، بلکه نمود اصلی آنها در مدیریتها به ویژه مدیریتهای کلان کشوری است. ازاینرو حکمرانی را جدی بگیریم و به زبان دقیق قرآنی نگذاریم اهل نفاق پیرامون ما حلقه بزنند. و البته این تجربه گرانبهایی است.
4. آری در مقام حکومت، جمهوری اسلامی نظامی نوپا شد و چهل سال زمان طولانی برای تجربهاندوزی نیست، اما باید از تجربهها که چهبسا با خسارتهای زیاد به دست میآید، بیشترین بهره را ببریم و مدیریت کشور را بر پایۀ معرفت اسلامی و تجربۀ زیستی اجتماعی و جمعی و مدیریتی بروز کنیم و اصل «رُحَماءُ بَیْنَهُم» [فتح: 29] را در میان خود جاری سازیم، و به جای یقهگیریهایی که هرازگاهی شاهد آن هستیم، و به جای اینکه «سینهمان خزانۀ الاسرار اتهامات مجموعهای از معاونان، قائممقامان و آقازادههای مسئولان و شخصیتها» باشد، تلاش کنیم عیوب و اشکالات نظام مدیریتی را پایۀ معرفت و علم و برطرف کنیم و در جهت مدیریت پیشبرنده و پیشرونده جلو برویم.
6. قرآن چه زیبا میفرماید که حاملان عرش برای مومنان تقاضای غفران میکنند: «وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا» [غافر: 7] زیرا خطاها و کمبودهای آنان را میدانند و میدانند که باید برای جبران خطاها و کمبودها به خدای سبحان پناه برد: «رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ» [غافر: 7] ما پر از اشتباه و خطا هستیم و باید نظام مدیریتی خود را در گسترۀ رحمت و علم الهی بگسترانیم تا خدای سبحان ما را از بدیها باز دارد: «وَ قِهِمُ السَّیِّئات» [غافر: 8] تا تجربههای تلخ و هزینهزای مدیریتی به دانش مدیریت اسلامی بدل گردد.
