داستان پرغصه خوزستان را مکرر میشنویم، باید صداها بلند شود و آنگاه توجهها به آن جلب شود؟ اگر مردم خوزستان را در مشکلات خود مشارکت میدادند، الان شاید این مشکلات فزاینده نبودیم.
ما را به دولت روحانی امیدی نیست. اما چه بگویم از دولتی که بختکوار مردم را خفه میکند؟
اگر قطع برق آنها به این نحو و بدون برنامه دلیل بیکفایتی دولت روحانی نیست، دلیل چیست؟ خیانت؟ عصبانیتر کردن مردم؟ تحویل ویرانه به دولت بعد؟ زمینهسازی برای شورش؟
داستان بنزین را یادمان بیاید، آنوقت حق داریم مشکوک باشیم و قطعیهای فعلی را عادی و صرف بیعرضگی ندانیم.
#روحانی مچکریم. هیچکس مثل شما و دولت محترمتان نمیتوانست تبخیر امید کند. واقعاً در این جهت یگانه هستید! چرا از شما تشکر نکنیم. تجربه گرانبهایی برای ملت ایران بودید. الحمدالله که رو به پایان است این تجربه پرچالش و سخت. الحمدالله و له الشکر. امیدوارم این تجربه هرگز تکرار نشود!
حسن روحانی در جلسه هیات دولت سخنانی گفت که حقیقت آن اعتراف به سخنان و عملکرد خودش و همکارانش در طول ۸ سال ریاست بر دولت است. مرور ادامه
آقای روحانی در آیینه خود و عملکرد خود در دو انتخابات گذشته و هشت سال حکمرانی سراسر خسارت را دید و این سخنان به مثابه اعترافات از زبان او جاری شد. این سخنان حدیث نفس و اعتراف است، اگرچه خود گوینده معنای آن را درک نکند. اما خدا نوشته و در تاریخ هم ضبط است.
دولت چون ورشکسته به تقصیری است که هر عاملی برای بیرون رفتن از این باتلاق نجات پیدا کند، اما بیشتر فرو میرود و اگر حواسمان نباشد، دولت ملت را هم با خودش بیشتر به باتلاق توهمات خود فرو میبرد.
آقای روحانی مشکلات اقتصادی ما ۷۰ درصد به دلیل سوءمدیریت دولت شما و ۳۰ درصد تحریم نیست. حتماً باید تحریمها رفع شود، اما با روش شما یقیناً برداشته نمیشود. مشکل اصلی فکر نادرست شما و دستگاه دیپلماسی شماست، آنگاه سوءمدیریت شما و دوستتان. بله با مدیریت درست میتوانیم تحریمها را برداریم.
هشت سال خسارت بار: از جمله در هستهای که نخواستیم هزینه مقاومت را بدهیم، اما هزینه تسلیم و سازش به مراتب بیشتر بود. هم خودمان راکتور اراک را پر از سیمان کردیم، هم دشمن سایت نطنز را تخریب کرد و دانشمند ما را به شهادت رساند، هم پای مذاکره هیچ عایدمان شد و هم تحریمها چند برابر شد.
روحانی به عدد صد خیلی علاقه دارد: دیروز وعده صد روزه تحول اقتصادی در اول دولت، اکنون برداشتن تحریمها در صد روز آخر دولت. هر دو هم البته با بستن با کدخدا. چرا پند نمیگیرد؟ خدا آخر این دولت را بخیر بگرداند، به قول معروف از طلا گشتن پشیمان گشتهایم، ما را مس کنید آقای دولت.
دوره مدرسه ما تنبیه دانشآموزان رایج بود و معلمها بچهها را چوب میزنند تا ادب شوند! یک همکلاسی داشتیم که خیلی تنبیه میشد، اما به قول معلمها ادب نمیشد. این مثل دولت است که واقعیات چون معلمی ادبش کرد، اما بعوض ملت را به فلک بست! آری عملکرد این دولت از حافظه ملت پاک نخواهد شد!