
ضرورت ۱۱؛ از عصبیت تا حرکت جوهری ابن خلدون در المقدمه که برخی آن را نخستین کتاب جامعهشناسی میدانند، از مفهومی سخن میگوید به نام «عصبیت» که آن روحیۀ جمعی و ارادۀ قوی و نیروی تحرکآفرین است که مردم را در جهت اتحاد والا و افقهای دوردست متحد میکند و دلیل زوال تمدنها را کاهش «عصبیت» و دلبستن به منافع پست و حقیر میداند. ما میتوانیم عصبیت را به همت بلند بازتفسیر کنیم که نیرویی است که در ساخت جامعه و تمدن تأثیر اصلی را دارد. با این بیان «عصبیت» لازمۀ تشکل منسجم و فراگیر است و بدون آن امکان حرکت به سوی اهداف ممکن نیست. اگر این نظر را با نظریۀ «حرکت جوهری» حکیم ملاصدرا و نظر عرفانی «حرکت حبی» کنار هم بگذاریم به یک اصل در ساحت عمل میرسیم که در شناخت سیاست بسیار مهم میشود. هدف سیاست در اندیشۀ اسلامی هدایت مردم به سوی سعادت و کمال است، به تعبیر دیگر سیاست و حکومت هدف نیست، بلکه مقدمه و راهبردی برای تحقق هدف آفرینش انسان یعنی رسیدن به قرب الهی است. بنابراین سیاست ـ با نگاه به حرکت جوهری ـ امری پویا و تحولپذیر است که اگرچه ناظر به اصول ثابت است که ارزشها یا مقاصد سیاست است، اما در عین حال، همواره در حرکت است و نیاز است که جامعه و سیاست هم مانند انسان و جهانِ طبیعت، در حرکت تکاملی باشد. لازمۀ آن داشتن انگیزۀ الهی در عمل است، انگیزهای که از ایمان برمیخیزد و حرکت سیاسی را به حرکت حبی مبدل میکند و آن بدون همت بلند امکان ندارد، زیرا تحقق هدف ـ قرب الهی ـ بدون تکامل روحی و اجتماعی جامعه یا بگوییم تحقق جامعۀ اسلامی امکان ندارد و جامعۀ اسلامی بدون برپایی دولت اسلامی، شکل نمیگیرد. این سیاستی است که ذاتاً در قانون اخلاق شکل گرفته است. نقش همت بلند یا به زبان ابن خلدون عصبیت در آن است که مردم را در حرکت جمعی حبی، به تحرک در مسیر سوق میدهد و از موانع و سختیها عبور میدهد. با این نگاه وظیفۀ تشکل منسجم و فراگیر، بیداری اسلامی و رهایی از جمود و بیتحرکی یا حرکتهای مقطعی و شتابزده است. زیرا رو به تمدن بزرگ اسلامی دارد و مردم باید برای چنین هدف بزرگی اقناع و آماده شوند. هدف در این نگاه، تغییرات جزیی و محلی نیست بلکه هدف جهانی است و تحول و تغییر در جهان است، بهویژه جهانی که ما در آن زندگی میکنیم که جاهلیت دوم و مدرن است و با قدرت علمی و تکنولوژی و اقتصادی و تبلیغاتی و نظامی خود، بر مردمان سیطره دارد و مردم باید از این سیطره آزاد شوند. این پایۀ انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ظلمتکدۀ جهان معاصر است. آری انقلاب اسلامی تنها تغییر سیاسی نبود، بلکه تحول تاریخی و تحقق عالَم جدید بر پایۀ ولایت الهی است که عالم وجودی است که در تقابل کامل با جهان لاـوجود مدرن است.