سید سعید لواسانی: نقش خانواده بیشتر از تعلیم، بر تربیت تاثیرگذار است. زیرا سنین طفولیت و بخش­های زیادی از وقت‌های دانش‌آموز در اختیار خانواده است. اگرچه در سال‌های اخیر بچه‌ها از سنین ۳ سالگی به مهدهای کودک سپرده می‌شوند. اما این همگانی نیست، از سوی دیگر برخی از کودکان موفق به تحصیل نمی‌شوند، زیرا راهی به دبستان و دبیرستان ندارند.‌ شاید آنان در حریم خانواده تربیت بهتری داشته باشند که البته این فقط یک فرض است. گذشته از آن بیشترین حضور انسان در خانه و در میان خانواده است و هیچ‌گاه از خانواده جدا نیست. اگر والدین نتوانند نقش محوری خود را در تربیت دینی، اجتماعی و سیاسی انجام بدهند، مشکلات آتی کودکان دوچندان خواهد بود. اما حریم خصوصی که خانواده مظهر آن است در دوره جدید به شدت تهدید شد و به‌گونه‌ای که در غرب تقریباً ـ  به نفع قلمرو عمومی ـ  فرو ریخته است و این خطر ما، کشور ما و فرزندان ما را نیز تهدید می‌کند. باید خانواده را در تربیت جدی‌تر گرفت و یکی از راه‌های برون‌رفت از تربیت توده‌وار، توجه به نقش محور خانواده به عنوان اساس و بنیان تربیت است.

مدارس دروازۀ ورود کودکان به حیطۀ عمومی و قلمرو سیاسی هستند و در سال‌های اخیر تا پیش از سنین هفت سالگی گسترش یافته‌اند و تحت عناوین مهدکودک و پیش دبستانی و امثال آن رو‌ به گسترش هستند. این امر به‌ویژه در خانواده‌هایی که امکانات مالی دارند بیشتری رواج دارد و اگر مادر خانواده شاغل باشد، بروز و ظهور فراگیرتری دارد.

یکی از دلایلی که زندگی توده‌وار در جهان معاصر گسترش یافته همین امر است. زیرا قلمرو عمومی حیطه کار است نه اُنس. برخلاف آن خانواده حریم محبت و انس است. اما مدرسه باید جمع محبت و انس و عمل و کار باشد. راه آن چیست؟ نظام تربیت باید توجه عمیقی به نهاد خانواده داشته باشد تا هم امنیت روانی کودک را حفظ و تقویت شود و هم زندگی اجتماعی و عمومی را در حریم خانواده آموزش بگیرد.  بنابراین باید بین نهاد رسمی آموزش و پرورش و مدرسه از سویی و خانواده از سوی دیگر همکاری و رفت‌وبرگشت باشند.  انجمن اولیاء و مربیان یکی از راه‌کارهاست و باید اشکالات آن را اصلاح کرد تا مدارس به آن به‌مثابۀ کارت بانکی نظر نداشته باشند، بلکه اولیاء را فرصت تربیتی بدانند.

مشکل به این ختم نمی‌شود؛ مشکلات معیشتی و لزوم کار بیشتر و این‌که والدین شاغل هستند، گذشته از آن‌که فی نفسه مشکل‌زا هستند، مشکل دیگری هم ایجاد کرده و فرزندآوری را به حداقل رسانده به‌گونه‌ای بیم پیرشدن جمعیت می‌رود، و در کنار آن بحرانِ تربیتی ایجاد کرده است و کودکان را از تربیت در محیط محبت و اُنس تا حدود زیادی محروم کرده است. کودکان در حریم خانواده و با برادران و خواهران خود، زیست اجتماعی و تعاون و همکاری محبانه را آموزش می‌بینند و به بهترین نحو تمرین می‌کنند. اما خانواده‌های کم جمعیت و حضور بچه‌ها در مهدکودک‌ها و پیش‌دبستان‌ها و دبستان‌ها، نحو زندگی اجتماعی را تعلیم نمی‌دهند مگر به صورت مصنوعی یا گل‌خانه‌ای. اولی تربیت نیست و ساختن است که خلاف فطرت انسانی است و دومی تربیت گل‌خانه‌ای است که حقیقت آن تربیت نیست. بگذریم که در بسیاری از مدارس ما فرایند تربیت شکل نمی‌گیرد، مدارس دولتی به‌گونه‌ای و مدارس غیرانتفاعی به‌گونۀ دیگر!

در برخی از مدارس غیرانتفاعی کودکان از خانواده و پدر و مادر جدا می‌شوند و نظامی چون نظام تربیتی ـ تخیلی افلاطونی شکل می‌گیرد و در برخی از مدارس دولتی فرایند تربیت معکوس رخ می‌دهد. بهرحال کودک و نوجوان زبان می‌بیند و از رهگذر آن جامعه و کشور متضرر می‌شود. این امر همگانی نیست و مدارسی که توجه دارند و معلمان و مدیرانی که در امر تربیت و تعلیم دقیق هستند و نقش محوری خانواده در تربیت هویتی را می‌شناسند، نیز کم نیستند و این امر ما را امیدوار به اصلاح می‌کند.

هدف اصیل تربیت «توانمندسازی» و «عزتمندی» و «هویت‌بخشی» است و خانواده در آن نقش بی‌بدیلی دارد و نیاز است به تربیتی ورای روش‌های آموزش و پرورش فعلی روی آورد که نوعی نظام آقابالاسری است و فطرت و هویت اصیل کودکان را نادیده می‌گیرد، به‌نحوی که آنان به بلوغ فکری و اجتماعی ـ فضلاً از سیاسی ـ نمی‌رسند یا دیر می‌رسند در حالی که چه‌بسا به بلوغ جنسی رسیده‌اند. پس باید به خانواده به‌منزلۀ نهاد محوری و اصیل توجه بیشتر و والاتری کرد.

در منطق اسلام تا زنده هستیم با خانواده و در حریم آن هستیم و به زبان دیگر خانواده با ماست و از ما جدا نمی‌شود اما در فرهنگ توده‌وار غربی خانواده تابع جهان بیرونی است. برخلاف اسلام که نهاد بیرونی و قلمرو عمومی حضوری در حریم خصوصی و خانواده ندارد؛ غرب حریم‌ها را شکسته است و آموزش و پرورش یکی از ابزار شکستن حریم‌ها و حرمت‌هاست. اما آموزش و پرورش اسلامی باید حریم خانواده و حریم خصوصی را کاملاً حفظ کند و دانش‌آموزان را با حفظ همین حریم به حیطۀ اجتماعی و قلمرو سیاسی وارد نماید.

بحث محرم و نامحرم و ضرورت پوشیدگی و حجاب و پوشش و رعایت محرم و نامحرمی  و چشم‌پوشی از محرمات در اسلام از اهمیت بسیاری برخوردار است و تضمین حفظ حرمت حریم خصوصی و سلامت اخلاقی و روحی و روانی افراد است که آن در خانواده به‌طورکامل معنی‌بخش است، اما فرهنگ توده‌وار مدرن آن را  وارونه کرده و در نتیجه به برهنگی و شکستن همه حریم‌ها منجر شده است، فرهنگی که تلاش می‌کند به جهان مسلمانان هم رسوخ کند، زیرا داعیۀ جهانی‌سازی دارد و ایران نیز از آن در امان نیست، بلکه بیشتر مورد هجمه است و فرهنگ و رسانه و فیلم و فضای مجازی از ابرازهای آن است، و یکی از ابزارهای آن آموزش و پرورش  مدرن است که متاسفانه ما چشم بسته آن را پذیرا شدیم و به بنیاد فرهنگ و  هویت ایرانی ضربه زدیم.

انقلاب اسلامی اصلاح این روند معیوب بود و به این دلیل به امر تربیت و تعلیم اهمیت ویژه داد، اما در مسیر حرکت، متولیان امر کم آوردند. البته صاحبان فکر و اندیشه اسلامی به‌ویژه حوزه‌های علمیه و روحانیت نیز سخت کم‌کاری کردند و راه برای نظریات غربی باز شد و دانشگاه‌ها و مراکز آکادمیک و پژوهشکده‌ها را احاطه  و به نظام مدیریتی تربیتی رسوخ کرد و شد آن‌چه نباید می‌شد. و همه آشفتگی‌های تربیتی در آموزش و پرورش که از آن به بحران تعبیر کردیم از همین نقطه آغاز شد و گسترش یافت و ما را یاد آن مثال می‌اندازد که «العلم نقطه واحده کثَّرَهُ الجاهلون». و می‌گوییم انحراف یک نقطه بود که جاهلانه آن را تکثیر و در کل فضای تربیتی پخش کردند و نام آن را هم علم نهادند.

ادامه دارد…

اوقات شرعی