شاید بگوییم که امکان ندارد که عدالت را صرفاً ناظر به ساختار و بر پایه جامعه و جدا از وجدان اخلاقی افراد دید، به تعبیر دیگر عدالت انتخاب افراد است، نه این‌که صرفاً بر ساختار بنیادین جامعه بنا شود. این نقد ناروایی نیست، زیرا عدالت اجتماعی، چنان‌چه بارها گفته‌ایم امر عمومی است و تنها با انتخاب و مشارکت مردم ایجاد می‌شود. بنابراین نباید تصور کرد که اگر ما بنیادهای جامعه و ساختارهای دولت را درست کنیم، عدالت اجتماعی برپا شده است. اما حقیقت عدالت، امری اقامه‌ای و حق و تکلیف مردم است.
اما نکتۀ مهم دربارۀ عدالت اجتماعی برپایۀ حکمت عملی و فلسفۀ سیاسی اندیشۀ اسلامی آن است که بر پایۀ آرمان‌ها قرار داد. یعنی عدالت اجتماعی یک آرمان و هدف متعالی است که انسان‌ها و جامعه باید به سوی آن برود. اما این آرمان‌ها از واقعیات دور نیستند، بلکه واقعیات برپایۀ آرمان‌ها سامان یایند. بنابراین عدالت اجتماعی صرفاً یک آرمان نیست که چه‌بسا قابل دسترس نباشد، بلکه آرمانی است که قابل تحقق است، اگرچه مسیر حرکت به سوی آن سخت و پیچیده است. هم‌چنین بایدها و نبایدهای عدالت ریشه در حق دارد که باید به سمت آن تقرب پیدا کرد، بنابراین هرچه ما به عدالت نزدیک‌ شویم، باز باید به آن نزدیک‌تر شویم. بنابراین عدالت اجتماعی در اندیشۀ اسلامی، از حیث بنیاد، با اتوپیا به‌ویژه اتوپیای دنیای مدرن متفاوت است.

اوقات شرعی