اگر پذیرفتیم که نماز جمعه جمع دین و سیاست و نمایشی از قدرت اجتماعی و سیاسی اسلام است، میتوانیم بگوییم که امامت جمعه امری سهجانبه است: از سوی به ولی امر مسلمین بسته است که بدون حکم او حق امامت ندارد، از سوی وابسته به روحانیت شیعه و تاریخ پرافتخار آن است، و از سوی دیگر همراه و همگام مردم است که بدون مردم هیچ نیست.
بنابراین امام جمعه باید چهار ویژگی اصلی داشته باشد، ویژگیهایی که ضروری است و بقیۀ خصوصیات نسبت به آن فرعی است:
اول باید استقلال خود را از دولت و ارکان حکومتی حفظ بکند و با حفظ همین استقلال با آنان روبرو شود، نه اینکه جزیی از آن باشد. منظورم این نیست که رودرو و مقابل دستگاه حاکمیتی باشد، بلکه بیرون و در کنار آن و خیرخواه و رهبر معنوی آن باشد.
دوم مردمدار باشد و ارتباط خود را با مردم مستحکم کند و قدرت خود را از مردم بگیرد. اگر امام جمعه مردم را به صحنه بیاورد، قدرتمندترین فرد شهر خود است و حقیقتاً جایگاه او جایگاه فرماندهی و رهبری است. اما اگر از مردم جدا باشد، چارهای ندارد که برای بقای خود به اصحاب قدرت (خواص) متوسل شود که در اینصورت نماز جمعه از حقیقت خود تهی میشود.
سوم تقوا در دل و کلام و رفتار او تجلی عینی داشته باشد. این قدرت معنوی است، وگرنه سخنان او هرچه هم که زیبا باشد هیچ تاثیری در مخاطب ندارد. او باید خود در رتبه متقدم عامل به دستورات الهی باشد که در تقوا متجلی است و آنگاه مردم را به تقوا فرابخواند. به تعبیر دیگر باید سخنان او «حکم دارو» داشته باشد، به این دلیل باید چون «طیب حاذق» باشد، تا «دردهای معنوی مردم را درمان کند»، «موعظۀ و نشاندادن راه علاج، حتی نشاندادن ریشههای اخلاق، از مقصد و مقصود دورافتادن است.» بلکه امام جمعه طبیب روحانی است که کلامش باید «حکم دارو داشته باشد، نه نسخۀ دارونما.» [شرح جنود عقل و جهل؛ امام خمینی؛ ص: ۱۳]
چهارم از مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و مسائل جهان و ایران و منطقه خود اطلاع داشته باشد و در موقعیتها هم حضور داشته باشد و خود را برکنار از مسائل عمومی نداند. لازمهاش آن است که خودش فرد سیاسی باشد، نه به این معنی که معنای وابسته به جناح خاص باشد، بلکه سیاسی باشد به معنای امر سیاسی و حضور در صحنههای عمومی؛ همچنین انقلابی به معنای واقعی کلمه باشد و دچار روحیه محافظهکاری نشود و در این راه از سرزنش سرزنشکنندگان نهراسد. به تعبیر دیگر نقش رهبری و امامت در شهر را بدرستی ایفاء کند. اینگونه است که «مشهد عام» تحقق پیدا میکند.