در کریمۀ «إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا» رازی است دقیق؛ فرمود: «من الله هستم» نه اینکه «الله منم»، آنهم با تأکید «إِنَّنی». آیۀ شریفه بیان میکند موسی سلام الله علیه به مقام حضور و مشاهده ذات راه یافته بود، به این دلیل اول «الله» «ذات الهی» را شناخت و آنگاه از این طریق، به صفات او معرفت پیدا کرد. این مقام توحید ناب [المیزان: ۱۴/۱۴۰] و مقام «احدیت» است که با تکرار دوبار «أَنا» «من» بنده را در مقام حضور و شهود از خودبیخود میکند. این همان عشق الهی است که توجۀ بنده فقط به اوست، نه خودی در میان است و نه دیگریی!
به این دلیل است که در ادامه میفرماید: «فَاعْبُدْنِی» [طه: ۱۴] «بندۀ من باش» و به من سر بسپار و محبت و عشق خود را فقط متوجۀ من بگردان، چنانچه ابراهیم خلیل چنین بود: إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِین» [انعام: ۷۹]
آری موسی علیه السلام از مخلَصین بود: «إِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً» [مریم: ۵۱] و به جایی رسید که دربارۀ او فرمود: «وَ قَرَّبْناهُ نَجِیّاً» [مریم: ۵۲] «درحالی که با او راز میگفتیم، به خود نزدیک کردیم». راز در جایی است که فاصلهای نباشد، و خلوتی باشد و بیخگوشی سخن برود، و در جایی است که گوش قلب باز باشد و میان عاشق و معشوق فاصلهای نباشد. این مقام رفعت و شرافت عشق است که رازکردن و قرب را به همراه دارد.
در روایت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمود: «کلم اللَّه اخى موسى…فکان الکلام من اللَّه و الاستماع من موسى.» [کشف الاسرار: ۱/۶۷۷]