آیات متعددی در قرآن است که خدای سبحان را به «لطیف» وصف میفرماید: «اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبادِه» [شوری: ۱۹] «إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ» [حج: ۶۳؛ لقمان: ۱۶] و «إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِما یَشاءُ» [یوسف: ۱۰۰] در معنای «لطیف» دو ویژگی دقت و رقت و رفق و مدارا را میتوان دریافت. او به بندگان خود لطیف است، یعنی خدای سبحان به همۀ بندگان خود احاطه دارد و در همۀ آنها نفوذ و در باطن ایشان حضور دارد و با آنان با دقت و رفت و رفق و مدارا رفتار میکند.
آری لطف خدای سبحان به همۀ موجودات زمینی و آسمانی است و همه در احاطه و نفوذ او هستند و با همه با رقت و مدارا رفتار میکند. اما نسبت به انسان این لطافت و رفاقت مشهود است، چنانچه از زبان یوسف علیه السلام نقل میکند: «إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِما یَشاءُ» [یوسف: ۱۰۰] «پروردگار من به هرکه بخواهد لطف کند» چنانچه همواره او همواره نسبت به من احاطۀ حبی داشت و در باطن من نفوذ کرد و حضوری کارساز داشت و دست عنایت و منت او بر سر من بود و از بلاهای مختلف رهانید و سختیها و محنتهای طاقتفرسا را آسان کرد، و با دقت و رفاقت و ملاطفت مرا از همۀ سختیها و محنتها رهایی داد، سختیها و محنتهایی که هریک میتوانست موجب نابودی من شود، اما همۀ آنها را به در جهت غیر آنها بکار برد، نه بردگی مانع شد، و نه زندان؛ بلکه آنها موجب عزت و شوکت من شدند و این لطافت پروردگار من بود که اگر بخواهد نسبت به همۀ بندگان خود إعمال میکند.
این حقیقت عشق پروردگار عالم به بندگان خود است که با احاطۀ علمی و قدرت خود نفوذ کند و آنان را از سختیها و محنتها نجات دهد و عزت و آقایی بخشد: «کَذلِکَ حَقًّا عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِین» [یونس: ۱۰۳]