باید فضای اجتماع بحیثی باشد که همۀ مردم احساس مقبولیت و مسئولیت و تکلیف و تعهد و رسالت و اصالت کنند و خود را مسئول حکومت و جامعه بدانند و این احساس در همکاری‌های متقابل شکل می‌گیرد: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» [مائده: ۲] به این معنا که همۀ مردمِ مومن به اسلام و حاکمیت دین خود را در ارتباط تنگاتنگ برای تحقق اهداف اسلامی بدانند و برای پیاده‌سازی آن‌ها بردبار باشند و استقامت ورزند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون» [آل‌عمران: ۲۰۰] دستور تقوایی که در انتهای آیه می‌دهد و آن را موجب فلاح و رستگاری می‌داند هشداری جدی به همۀ مومنان است که آنان حق ندارند از بار مسئولیت شانه خالی کنند. هم‌چنین توجه می‌دهد که ایفای نقش اجتماعی تنها با تقوای الهی امکان دارد. بنابراین مسئولیت اجتماعی با تقوا گره خورده است،
اما نکته آن است که معمولاً مردم از بار مسئولیت فرار نمی‌کنند، بلکه حاکمان بنا ندارند، قدرت را به مردم واگذار کنند و قدرت را بین مردم توزیع نمایند تا آنان مسئولیت برآمده از قدرت را به نحو مطلوب ایفاء کنند. اگر قدرت میان مردم توزیع گردد، مردم به مسئولیت و عمل مشترکی می‌رسند و مبنای آن هدف مشترک آنان است، هدفی که در دین خدا ترسیم شده و در قرآن و کلام معصوم علیه السلام آمده است.
در این نگاه مردم نه تنها در کارهای خود مسئول هستند، و نه تنها نسبت به حکومت مسئولیت دارند، بلکه نسبت به کارهای دیگران هم مسئول هستند که از آن به امر به معروف و نهی از منکر تعبیر می‌شود، و این مسئولیت‌ها بدون قدرت بی‌معناست. بنابراین باید نظام حکومت و دولت نه برپایۀ دولت مدرن باشد که به تعبیر شهید بهشتی دولت و سیستم ضدانقلاب است، نه برپایۀ بی‌توجهی از حق متقابل دولت و ملت بنا شود. بلکه باید مبنای آن را بر مشارکت و شراکت و همراهی دولت و ملت گذاشت که هرکدام را حقی و تکلیفی است و هر حقی را تکلیفی و هر تکلیفی را حقی همراهی می‌کند. [نگا: خطبۀ ۲۱۶ نهج‌البلاغۀ]

اوقات شرعی