مردم یک جامعه به‌ویژه جامعۀ مسلمانان و مومنان، با جامعه را چون خانۀ خود قلمرو و حریم خود تلقی کنند و برقراری عدالت را در خود به عنوان تکلیف شرعیِ اجتماعی و جمعی ـ چون تکلیف اقامۀ نماز و انجام روزه ـ تکلیف الهی بدانند، حداقل آن وظیفه و تکلیف نظارتی و امر به معروف و نهی از منکر است، اما عدالت به مثابۀ توزیع قدرت، مشارکت فعالانه در برقرار عدالت است، نه فقط محافظت از جامعه در مقابل فساد و ستم و بزه.
به تعبیر دیگر به جای این‌که ما در برقراری عدالت به مباحث انتزاعی روی بیاوریم که در جای خود لازم و ضروری است، در زیست اجتماعی باید، به صورت واضح و مشخص فسادها و ستم‌ها را مشخص کنیم و جامعه را نسبت به آن‌ها حساس کنیم و بسترهای عدالت اجتماعی را شناسایی و در جامعه رواج دهیم و مردم هم خود را موظف به اقامۀ قسط بدانند. اما لازمۀ آن نیز، آن است که هر یک از آحاد جامعه به عنوان مقدمۀ ضروری فساد درون را از خود دور کند و خود را به عدالت باطنی متصف نماید.
برای مثال اگر پدیده‌ای چون پدیدۀ زمین‌خواری در مناطقی از کشور ما رواج پیدا می‌کند، همۀ مردم مسئول هستند که نسبت به آن حساس باشند، زیرا صدمات و لطمات آن به کل جامعه بر می‌گردد. ازاین‌رو آحاد مردم باید هرکس در محیط زندگی خود مراقبت کنند که اگر چنین پدیده‌ای رخ داد، آن را برملا کند تا اگر در پشت پرده بین مسئولان دولتی با مفسدان زدوبندی رخ داد، محیط برای آنان ناامن شود. اما این در صورتی است که مردم خود را مسئول سرنوشت خود بدانند و خود دچار فساد درونی نشوند.

اوقات شرعی