متأسفانه بسیاری از سیاسیون و مسئولان درک درستی از قدرت و سیاست ندارند و تا زمانی هم که در مصدر قدرت هستند، هرگونه مخالفت با خود و نظرات و تصمیمات خود را برنمی‌تابند و چه‌بسا پس از آن‌که به کناری رفتند، متوجه شوند و چه افرادی که پس از آن هم متوجه نمی‌شوند!
آنان تا در قدرت هستند، بار مسئولیت خود را بردوش نمی‌کشند و در عین حالی که اختیارات زیادی نسبت به مسئولیت خود دارند، سهم خود را در وضع موجود نمی‌پذیرند و مشکلات را بر گردن دیگران می‌اندازند. آنان در مقام مسئول همانند همان «گرگ تیزوی» هستند [نامۀ چهل‌ویکم نهج‌البلاغۀ] که امیرالمومنین سلام الله علیه بیان کردند و رویۀ خود را حق می‌دانند و اصلاً نمی‌توانند تصور کنند که شاید «بُزی پاشکسته و زخمی» را ربوده‌اند و این برایشان افتخاری نیست. روشن است که توقع رفتار عادلانه از آنان، توقع بی‌جایی است، حتی توقع پاسخ‌گویی نیز چنین است!
دلیل آن را باید در این نکته جست که ایشان از بس سیاست‌زده‌ شده‌اند، همۀ کس و همه چیز را از دریچۀ سیاست‌زدگی خود می‌‌بینند. و این بدعت بدی است که جریان چپ در دهۀ اول انقلاب بنا نهاد و آقای هاشمی رفسنجانی هم با همۀ وجود به آن عمل کرد و متأسفانه به صورت فرهنگ سیاسی در میان سیاسیون درآمد، جناح‌های موجود درآمد.
یادمان است که در دهۀ اول انقلاب، چپ‌ها چگونه در پشت امام پنهان شده‌ بودند، و به اسم خط امام چه بر سر مخالفان خود در می‌آورند که حتی مرحوم آیت الله مهدوی کنی را هم مصداق اسلام آمریکایی دانستند! امروزه‌روز هم راستی‌ها چنین هستند و خود را مصداق انقلابی‌گری می‌دانند و رهبری حکیم را سپر تصمیمات خود می‌کنند و هرجا هم لازم باشد، از ایشان عبور می‌کنند و باکی هم ندارند و هرکس جز خود را منحرف می‌پندارند! اما این رویه با عدالت اجتماعی سازگار نیست.
عدالت رکن و اساس حکومت اسلامی است، و به این‌جهت باید تعارض منافع مسئولان زدوده شود و قدرت را که شخصی‌شده است و موجب پیدایش «تشنگان قدرت» به اسم «شیفتگان خدمت» شده را به کناری بزنیم.
آری تا قدرت آسیب‌شناسی نشود، و شفاف و نظارت‌پذیر نگردد، تحقق عدالت اجتماعی که توزیع قدرت میان مردم است، امکان‌پذیر نیست. والبته این نیاز به عمل جراحی دقیق و عمیق در دورن نظام مدیریت «ولنگار» کشور دارد که همراه با درد و رنج است، اما چاره‌ای از آن نیست.

اوقات شرعی