ابن عباس همانند بسیاری از دوستداران امام حسین سلام اللیه، از روی دوستی و علاقه برای امام حسین سلام الله علیه گریه می‌کرد، اما تصور نمی‌کرد که باید امام علیه السلام را همراهی کند، زیرا این همراهی را بیهود می‌دانست و عقل جزویی او فتوا به گوشه‌نشینی و عافیت‌طلبی می‌کرد. حتی تلاش می‌کرد که امام علیه السلام را هم به عافیت‌طبی بکشاند تا تکلیف بکلی از دوش خودش برداشته شود.
در روایت است که عبدالله بن عبّاس براى جلوگیرى از حرکت امام علیه السلام به سمت کوفه، بسیار پافشارى کرد. امام علیه السلام براى آرام‌کردن وى به قرآن تفأّل [استخاره] زد و این آیه آمد: «کُلُّ نَفْس ذَائِقَهُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ»؛ [آل‌عمران: ۱۸۵] «هرکسى مرگ را مى‌چشد و شما پاداش خود را خواهید گرفت»
این آیه در حقیقت پایان هر انسانی را نشان می‌دهد و از سوی دیگر نشان داد که امام علیه السلام به قیامی رهسپار است که پایانش خون است، به این دلیل امام علیه السلام بلافاصله آیۀ استرجاع «إِنَّا لله وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» [بقره: ۱۵۶] را خواندند و پس از آیۀ «صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُه» [احزاب: ۲۲] «خدا و پیامبرش راست خوانند، آیه‌ای که بیان حال مومنان است وقتی که احزاب را دیدند: «وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلَّا إِیماناً وَ تَسْلِیماً» و ایمان و تسلیم آنان افزوده شد.
سپس فرمود: «یَا ابْنَ عَبّاسِ فَلا تُلِحَّ عَلىَّ بَعْدَ هذا فَإِنَّهُ لا مَرَدَّ لِقَضاءِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ» [معالى السبطین، ج ۱، ص ۲۴۶؛ به نقل از عاشورا، ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها؛ ص: ۳۴۷] «ای ابن عبّاس! بیش از این پافشارى مکن که قضاى خداوند برگشت ندارد.»
امام علیه السلام وی را توجه به مأموریت الهی می‌دهد که بر دوش ایشان و همۀ مومنان است که تکلیف جمعی دارند تا برای خدا قیام کنند و در زمانی که اسلام در خطر است، ازپا ننشینند تا اسلام را از خطر و انحراف نجات دهند و این راه را هم باید فعالانه و با عزمی راسخ بپیمایند و امام علیه السلام در این راه استقامت خواهند کرد و آن را با موقعیت‌شناسی و وقت‌شناسی قرین می‌کنند و این حقیقتی است که امثال ابن عباس آن را درک نمی‌کردند.
مسأله آن نیست که امام علیه السلام از پشت پردۀ غیب خبر می‌دهند که ابن عباس و جز او را به آن راهی نیست. در این‌صورت بر آنان اشکالی نیست، بلکه مسأله آن است که امام علیه السلام از حقیقتی خبر می‌دهند که اگر منطق منفعت‌طلبانۀ آنان اجازه دهد، آنان هم به آن خواهند رسید و به جای پیشنهادات خیرخواهانه اما نادرست، برای اقامۀ حق به امام علیه السلام می‌پیوستند و با وقت‌شناسی و موقعیت‌شناسی در قیام لله جمعی با امام حسین سلام الله علیه هم‌کاری و هم‌یاری می‌کردند. آری «عقل جزوی عشق را منکر بود/گرچه بنماید که صاحب سِر بود» بنابراین «عشق جزوی را وزیر خود مگیر/عقلِ کل را بگردان ای سلطان وزیر»

اوقات شرعی