رسیدیم به این‌که چرایی قیام للنفس را در ظهور نفسانیت در انسان‌ها باید جستجو کرد و متأسفانه در بیشتر ما انسان‌ها به دلیل توجه به دنیا و مادیات، نفسانیت‌ قوی و مستحکم است. و همین موجب فساد درون و بیرون می‌شود که قیام للنفس فردی و جمعی است. الان لازم می‌دانم که تحلیلی از یک آیۀ قران ارائه بدهم: «وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» [بقره: 42] آیه دستور و نهی است: «حق را به وسیلۀ باطل مپوشانید و حق را پنهان مکنید، در حالی که به حق علم دارید.» آیه سه بخش دارد: نخست: حق را مپوشانید. معلوم می‌شود که باطل وسیله‌ای است که حجاب حق می‌شود و آن را می‌پوشاند. دوم: حق را کتمان مکنید. سوم: شما حق را می‌شناسید و در حالی که به آن علم دارید، حق را می‌پوشانید و آن را پنهان می‌کنید. معلوم می‌شود که باطل وسیله‌ای است که با آن حق را می‌پوشانند و حق را پنهان می‌کنند و معلوم می‌شود که این افرادی برنامه دارند که حق را بپوشانند و آن را پنهان کنند و معلوم می‌شود که آنان حق را می‌شناسند، هم‌چنین به کار خود که پوشاندن و پنهان‌کردن است، علم دارند و معلوم می‌شوند که آنان حق را به وسیلۀ باطل می‌پوشانند و آن را پنهان می‌کنند.
آنان این کار را چگونه انجام می‌دهند؟ قرآن بیان می‌فرماید: «وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَق» [غافر: ۵] «آنان به وسیلۀ باطل جدال کردند تا حق را نابود و پایمال کنند.» آنان با جدال و مناقشه در حق و از طریق باطل که با نفسانیت انسان‌ها هم‌خوانی دارد، حق را پایمال می‌کنند و می‌پوشانند.
خطاب آیه به روسای اهل کتاب است، که آنان در حالی که علم به حق دارند، آن را انکار می‌کنند و می‌پوشانند و این کار را به وسیلۀ باطل انجام می‌دهند. این آیه با بیان استفهام توبیخی هم خطاب به اهل کتاب آمده است: «یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» [آل‌عمران: ۷۱] پس مرحلۀ اول قیام للنفس عالمانه و عامدانه است که مربوط به سران کفر و نفاق و خواص اهل حق است که به بی‌راهۀ نفس کشیده شده‌اند. اما مرحلۀ دوم قیام للنفس مربوط به عامۀ مردم است که از آن‌ها «بغیر علمٍ» از حق تجاوز می‌کنند و قیام للنفس دارند، آن‌ها گمراه شدند و دلیل این گمراهی آنان نادانی و پیروی از هواهای نفسانی است: «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدىً مِنَ اللَّه» [قصص: ۵۰] آیۀ شریفه پرسش می‌کند که چه کسی گمراه‌تر است از آن‌که از هوای خود پیروی می‌کند، بدون این‌که هدایتی از خدا باشد.» یا در سورۀ روم آیۀ ۲۹ می‌فرماید:  «بَلِ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ» ستم‌کاران که منظور از آن گناهکاران است که قیام للنفس دارند، از هواهای نفسانی خود بدون این‌که علم داشته باشند، پیروری می‌کنند. یعنی آنان گرفتار نفسانیت خود هستند و جاهلانه از هواهای نفسانی خود و روسای خود پیروی می‌کنند.
بنابراین دلیل قیام للنفس، پوشاندن حق و ظهور باطل است که با نفسانیت انسان‌ها هماهنگ است و این‌گونه است که برخی با علم و  در حالی که حق را می‌شناسند، حق را انکار می‌کنند و می‌پوشانند و پنهان می‌نمایند و برخی هم در حالی که علم ندارند، از هواهای نفسانی خود و روسای خود پیروی می‌کنند، و به این دلیل حق بر آنان پنهان می‌ماند، درحالی که اگر پردۀ باطل را کنار می‌زنند، حق نمایان می‌شد. فاجعۀ عاشوراء نمادی از این دو گروه است که هر دو در پیروی از هواهای نفسانی مشترک بودند.  در مقابل جناب حر بن یزید ریاحی سلام الله علیه است که پردۀ هواهای نفسانی را کنار زد و باطل رخت بربست و حق نمایان شد و به مقام والای شهادت در رکاب امام حسین سلام الله علیه رسید. اندیشه کنیم و خود را دریابیم!

اوقات شرعی