بخشی از کلام امام حسین با ابن‌حنفیه را خواندیم. وی تنها کسی نبود که امام علیه السلام را نصحیت کرد که شما به این سفر نروید. بلکه در کل مسیر، افراد زیادی به خیرخواهی به امام پیشنهاد دادند که قیام نکند و کوفه نرفت. اول اجازه بدهید، ادامۀ سخن محمد بن حنفیه و امام حسین سلام الله علیه را بخوانیم.

 امام علیه السلام صبح‌هنگام که به خانه بازگشتند، محمد بن حنفیه نزد برادر آمدند و از سر خیرخواهی نصیحت کرد که به مکه برو و اگر آن‌جا امن نبود، به یمن برو و اگر آن‌جا هم امن نبود، به شن‌زارها و شکاف کوه‌ها پناه ببرد و  از شهرى به شهر دیگر کوچ کن، تا ببینى کار این مردم به کجا منتهی می‌شود! [بحارالانوار؛ ج: ۴۴؛ ص: ۳۲۹] این کلام نشان می‌دهد که عرضه بر حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه کاملاً تنگ شده بود.
امام علیه السلام در پاسخ وی فرمودند:
«یا أَخی وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ یَکُنْ فی الدُّنْیا مَلْجَأً وَ لا مَأْوىً، لَما بایَعْتُ یَزیدَ بَنْ مُعاوِیَهَ؛ «برادر! سوگند به خدا که اگر هیچ پناه‌گاه و محل امنی در هیچ نقطۀ دنیا نداشته باشم،  هرگز با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد». کلام امام علیه السلام کاملاً روشن است که بنی‌امیه عرصه را بر ایشان تنگ کرده‌اند، از سوی دیگر امام علیه السلام هم به هیچ‌وجه حاضر به بیعت نیستند. به تعبیر دیگر مسأله دوطرفه است، هم یزید عرصه را تنگ کرده‌اند که یا ذلتِ بیعت و تأیید حکومت یزید یا کشته‌شدن؛ و هم امام علیه السلام حکومت یزید را طرد می‌کنند و حاضر به بیعت با او نیستند و خود را برای قیامی بزرگ آماده می‌کنند. بنابراین جنبۀ سلبی قیام کاملاً روشن است.
محمّد حنفیّه از سخن‌گفتن باز ایستاد و گریست. امام علیه السلام نیز مدّتى با وى گریست، آن‌گاه افزود:
«یا أَخی‏ جَزاکَ‏ اللَّهُ‏ خَیْراً، لَقَدْ نَصَحْتَ وَ أَشَرْتَ بِالصَّوابِ وَ أَنَا عازِمٌ عَلَى الْخُروُجِ الى‏ مَکَّهَ، وَ قَدْ تَهَیَّأْتُ لِذلِکَ أَنَا وَ إِخْوَتی وَ بَنُو أَخی وَ شیعَتی، وَ أَمرُهُمْ أَمْری وَ رَأْیُهُمْ رَأْیی» «برادرم! خداوند به تو پاداش نیکو دهد. خیرخواهى کردى و به راه درست اشاره کرده‏اى. من اکنون عازم مکّه هستم و خود و برادرانم و برادرزادگان و پیروانم را براى این سفر آماده کرده‏ام. برنامه و رأی‌شان همان برنامه و رأى من است.» پس اولین مرحلۀ قیام امام حسین سلام الله علیه، جنبۀ سلبی آن است که از مدینه خارج می‌شوند و به همراه خاندان خود به مکه می‌روند. امام علیه السلام تنها هم نمی‌روند، بلکه بنا بر قیام جمعی است، زیرا اقامۀ حق بدون قیام جمعی به ثمر نمی‌رسد.
«وَ أَمَّا أَنْتَ یا أَخی فَلا عَلَیْکَ أَنْ تُقیمَ بِالْمَدینَهِ، فَتَکُونَ لی عَیْناً عَلَیْهِمْ وَ لا تُخْفِ عَنّی شَیْئاً مِنْ أُموُرِهِمْ‏» [همان؛ ص: ۳۲۹ ـ ۳۳۰] «امّا تو اى برادرم! ماندن تو در مدینه ایرادى ندارد تا در میان آنان چشم  من باشى و از تمام امورشان مرا با خبر ساز!» امام علیه السلام محمد بن حنفیه را از همراهی با خود معاف کردند با چشم بیدار امام در مدینه باشند و این نشان می‌دهد که در قیام لله باید محاسبه‌گر بود و افراد خود را در جاهای مناسب گمارد.

اوقات شرعی