خطبۀ نخست

بسم الله الرحمن الرحیم

تقوا و مراقب از خود

این هفته دعوت به تقوا را با روایتی از امام باقرسلام الله علیه مزین بکنیم. اما ابتداءاً  شهادت مظلومانۀ امام عزیزمان را به ساحت مقدس امام زمان سلام الله علیه تسلیت عرض می‌کنم.  اما پیش از بیان روایت مقدمه‌ای را عرض کنم.

مقدمۀ ضروری: تقوا از غیرحق

تقوا مراتبی دارد که اولین مرتبۀ آن تقوا از حرام و کردار ناشایست است، اما بالاترین مرتبۀ تقوا ترک غیرحق و اعراض مطلق از ما سوی الله است، تقوا در این معنا یعنی از توجه به غیر و یاری‌خواستن از غیرحق و راه‌دادن غیر او در قلب مراقبت و خودداری کنیم، تقوا یعنی از اعتماد و توکل و غیرخدای سبحان دوری و مراقبت کنیم . چنین شخصی دین و عقل و روح و قلب و همۀ اعضاء و جوارحش در پناه حق از شر شیطان و نفس محفوظ است.و ریشۀ دشمنی از قلبش کَنده شده است.

متأسفانۀ همۀ ما مبتلا هستیم به امور دنیویی و یک شایعه یا دروغ‌پراکنی علیه ما موجب می‌شویم که بترسیم، یک حادثه، یک کمبود در زندگی‌مان، یک مشکل ما را از پا درمی‌آورد،  از این‌که تنها باشیم و کسی به کمک ما نیاید، هراس داریم به این دلیل به زبان می‌گوییم: «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ‏» [حمد: 5] اما در عمل از همۀ امور مادی استعانت می‌جوییم و دست‌مان به سوی دیگران دراز است و دل‌مان هم به سوی آن‌ها جلب است. بنابراین ما تا به بالاترین مرتبۀ تقوا نرسیدیم، معلوم نیست که به تعبیر حضرت امام از بیت نفس بیرون آمده باشیم و مهاجر الی الله باشیم.

خب، چه باید بکنیم؟ می‌خواهم به روایت امام باقر علیه السلام برسم. باید  قلب‌مان را از غیرخدا پاک کنیم، و بدانیم آلودگی به ما سوی الله بدترین آلودگی است. مگر نمی‌دانیم که با آلودگی و ناپاکی لباس و بدن نمی‌شود نماز خواند و حتماً باید پیش از نماز بدن و لباس را طاهر کنیم؟ آیا پاکی از آلودگی قلب برای اهل نماز و اهل ایمان واجب‌تر نیست؟ و آیا لازم‌تر نیست که قلب‌شان را پاک کنند؟ راه آن چیست؟

راه آن تقواست: «وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِکَ خَیْر» [اعراف: 26] تقوا یعنی پاکیزگی از کثافات گناه که قلب ما را احاطه کرده و سبب ظلمت دورنی و هلاک ابدی هستند.

همۀ گناهان ما ظهورات نفس ما هستند، نفس است که ما را مجبور می‌کند که گناه کنیم، حسادت کنیم، دورغ بگوییم، غیبت بکنیم، مردم‌آزای کنیم، به حق مردم تجاوز کنیم، به حدود الهی تعدی کنیم. دزدی، رشوه، اختلاس همگی از ناپاکی قلب ما ناشی می‌شود.

خلاصه همۀ گناهان و آلودگی‌ها جلوه‌گری نفس ما است. آن‌وقت هرکاری می‌کنیم، برای نفس‌مان است که دشمن‌ترین دشمنان و خطرناک‌تر آن‌هاست. بنابراین به فرموده قرآن  و روایات متعد اهمیت طهارت قلب از طهارت ظاهر بیشتر است و مقدمۀ ضروری برای درست‌شدن همۀ کارهای ما پاک‌سازی قلب از غیرخداست.

 روایت: گناهان و نقاط سیاه درقلب تا زنگار

با این مقدمه روایت امام باقر سلام الله علیه را ملاحظه ‌فرمایند:

«ما مِنْ عَبْدٍ إلّا وَ فى قَلْبِهِ نُقْطَهٌ بَیْضاءٌ؛ فانْ اذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فى تِلْکَ النُّکْتَهٌ نُکْتَهٌ سَوْداءٌ» «هیچ بنده‌ی نیست که در قلب او نقطۀ سفیدی است، وقتی گناهی مرتکب شد، در آن نقطه، نقطه‌ای سیاه پدید آید.»

«فَانْ تابَ ذَهَبَ ذلِکَ السَّوادُ،» «اگر توبه کرد، آن سیاهی زدوده شود.»

معادله را توجه دارید: سیاهی و سیاهی قلب؛ و توبه و سفیدشدن قلب و دل ما. باید گناه نکنیم و اگر خدای نکرده گناه کردیم، بلافاصله توبه کنیم. این معنای تقواست.

«وَ انْ تَمادى فِى الذُّنُوبِ زادَ ذلِکَ السَّواد حَتّى یُغَطِّىَ البَیاضَ» «و اگر در گناهات مداومت کند، آن سیاهی زیاد شود تا جایی که سفیدی را بپوشاند.»

«فَاذا غُطِّىَ الْبَیاضُ لَمْ یَرْجِعْ صاحِبُهُ الى‏ خَیْرٍ ابَداً» «وقتی سفیدی قلب پوشانده شد،  ضاحب آن قلب هرگز به سوی خیر باز نمی‌گردد»

«وَ هُوَ قَوْلُ اللَّه، عَزَّ وَ جَلَّ: «کَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ.» [مطمففین: 14؛ الکافی: 2/273]  این تفسیر کلام الهی است که «نه چنین است، بل آن‌چه کرده‌اند، بر قلب‌هایشان زنگار زده است.»

تقوا همین‌جا معنی می‌شود که اولاً نگذارد قلب ما آلوده به گناه شود، زیرا گناه همان نقطۀ سیاه است که وقتی دور قلب را گرفت، دیگر جای سفیدی برای قلب نمی‌گذارد و قلب ما ظلمت و کدورت مطلق می‌شود و تبدیل به زنگار می‌گردد. و ثانیاً اگر خدای نکرده مبتلا به گناه شدیم، بلافاصله توبه کنیم تا نقطۀ سیاه پاک شود و گسترش نیابد، پس باید در توبه، امروز و فردا نکنیم. زیرا فرمود: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» [مائده: 28]

خطبۀ دوم

هفتۀ پرحادثه

این هفته که در پیش داریم، هفتۀ خاصی است،[i] از سوی شهادت جانسوز و مظلومانۀ امام محمد الباقر سلام الله علیه به فرمان سفاک اموی و مروانی هشام بن عبدالملک لعنۀ الله در هفتم ذیحجۀ 114 است، از سوی دیگر خروج امام حسین سلام الله علیه از مکه به سوی کربلاست که در هشتم ذیحجه واقع شد و مقدمۀ حادثۀ عجیب و غم‌بار کربلا و حماسۀ بزرگ بشریت شد.

هم‌‌چنین شهادت مظلومان سفیر امام حسین، جناب مسلم بن عقیل به همراه هانی بن عروۀ علیهما السلام در نهم ذیحجۀ سال 60 به دست ابن زیاد لعنۀ الله است.

چه حوادث بزرگی در تاریخ که نشان می‌دهد که اسلام با چه خون‌های پاکی به ما رسیده است؟ بنده این شهادت‌ها را تسلیت عرض می‌کنم و حتماً خودمان را قدردان ائمۀ اطهار علیهم السلام و اصحاب بزرگوار آنان بدانیم که این‌چنین و با خون خود برای دین خدا این‌گونه مایۀ گذاشتند. ما هم باید راه آنان را برویم.

هم‌چنین پنجم مرداد سالروز عملیات مرصاد است که کمین‌گاه منافقان کوردل در غرب کشور شد که باید یاد حماسه‌آفرینان این واقعۀ بزرگ به ویژه شهید امیر صیاد شیرازی و شهید گم‌نام سردار میرزامحمد سلگی را گرامی داشتند که خدای تعالی به دست آنان این پیروزی بزرگ را نصیب ملت کرد.

از سوی دیگر روز عرفه است که پنج‌شنبه نهم ذیحجۀ است که روز دعاست، آن هم با دعای نورانی امام حسین سلام الله علیه که حتماً باید دعای آن روز را اقامه کنیم، در مناطق باز و با رعایت اصول بهداشتی. خطر دوری از دعا و تضرع جمعی کم‌تر از کرونا نیست و باید مسئولان و مردم مومنان و هیأت‌ها برای آن تمهیدی بیاندیشند تا خدای نکرده از فیوضات ارتباط معنوی با خدای سبحان محروم نشویم.

نماز جمعه و اهمیت آن

اما یکی از رخدادهای این هفته؛ اقامۀ نماز جمعه به دستور حضرت امام و با امامت مرحوم آیت الله طالقانی رضوان الله تعالی علیه بود که فصل جدیدی در همبستگی ملی و مسئولیت اجتماعی برای تحقق ایران قوی بود.

نماز جمعه قرارگاه ایمان و تقوا و بصیرت و اخلاق است. اگر بخواهیم در این دوره که دشمن جنگ ایمانی و اعتقادی علیه مردم ایران را با شدت و حدت ادامه می‌دهد، موفق بشویم، باید به نماز جمعه به مثابۀ قرارگاه معنویت توجۀ بیشتری بکنیم. نماز جمعه هم ذکر الله است، هم اخلاق و دعوت به تقوا است؛ هم تبیین مسائل سیاسی  و اجتماعی کشور است،؛ هم محل همبستگی ملی و ایمانی است و هم تجلی مسئولیت اجتماعی است که مردم را به مسئولیت‌های اجتماعی‌شان آشنا کند، هم محل رفع مشکلات مردم است. بنابراین باید نماز جمعه محور فعالیت‌ها اجتماعی و فرهنگی شهر و کشور باشد.

ایران قوی؛ امریکا و ضرب شست امام حکیم

اما مسألۀ اصلی ما توجه به قوت و قدرت ایران اسلامی است. «مصطفی الکاظمی» نخست وزیر عراق روز سه‌شنبه 31 تیر 99  به تهران آمد.  این سفر از دو جنبه خیلی مهم است اولی نفس شخص خود الکاظمی است و دومی پیام احتمالی‌ای است که از طرف آمریکایی‌ها  همراه داشته است ولی چیزی در خبرها از این پیام منتشر نشد.

دربارۀ ماهیت «الکاظمی» نظرات و اختلاف‌نظر شدیدی وجود دارد، برخی او را وابسته به «سیا» و دیگرانی فردی مستقل می‌دانند. اما در نگاه کسانی که ماه‌های گذشته خیابان‌های عراق را جولان‌گاه خود قرار داده بودند، وی انتخابی عراقی ـ عراقی است.[ii] تحلیل و نگاه آمریکایی‌ها هم آن است که با نخست‌وزیری وی، نفوذ ایران در عراق کم شده است.[iii]

درهرحال الکاظمی به تهران آمد و مهم‌ترین دیدارش افتخار ملاقات  با مقام معظم رهبری بود.  اما آیا او حاوی پیامی از سوی آمریکایی‌ها به تهران بوده است؟ اگرچه اخبار چیزی را بیان نکرد، اما مواردی نشان می‌دهد که احتمالاً وی از سوی امریکایی‌ها حامل پیامی بوده است.

اولاً امریکایی‌ها در یک‌ماه اخیر مرتباً خواستار دیدار  و مذاکره با ایران هستند. هم ترامپ و هم عوامل دولت وی به زبان‌های مختلف این سخن را تکرار می‌کنند.[iv] ثانیاً انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک است.[v] شواهد خبری موجود همگی حکایت از آن دارد که دولت ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری این کشور و در شرایط ناآرام داخلی که در اثر اعتراضات ضدنژادپرستی است، دنبال یک آتش‌بس با ایران و ارائه برگ برنده‌ای در شرایط تبلیغات انتخاباتی است. اما مقام معظم رهبری مجدداً ضرب شستی نشان دادند.

معظم له در دیدار با نخست‌وزیر عراق نکاتی فرمودند که با مهندسی معکوس می‌توان فهمید  که پاسخ به یک پیام است. ایشان با اشاره به جنایت آمریکا که ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس یک نمونه از آن‌هاست،  این جنایات را نتیجۀ حضور نامیمون آمریکایی‌ها دانستند و خطاب به نخست‌وزیر عراق افزودند:

«آن‌ها میهمان شما را در خانۀ شما کشتند و صریحاً به این جنایت اعتراف کردند؛ که این موضوع کوچکی نیست. جمهوری اسلامی ایران هرگز این موضوع را فراموش نخواهد کرد و قطعاً ضربۀ متقابل را به آمریکایی‌ها خواهد زد.»

امام حکیم ما آب پاکی را روی دست آمریکا ریخت که مذاکره با آمریکا به ویژه با شهادت سردار سلیمانی امکان ندارد، به عبارت دیگر حتی اگر آمریکا به برجام برگردد، باز دست ایران برای ضربۀ متقابل باز است و قصاص جای خود را در سیاست خارجی ایران در رابطه با امریکا باز کرده است، اگرچه برخی دنبال تحلیل‌های دیگر هستند.[vi]

برخی می‌خواهند که ما حُسن نیت امریکایی‌ها را باور کنیم و به این دلیل سفر الکاظمی را فرصتی برای پاسخ مثبت متقابل ایران می‌دانستند. و بازی گران‌شدن دلار تا مرز 26 هزاز تومان و پائین‌آمدن به حدود 20 هزار تومان هم آتش تهیۀ «آتش‌بس و مذاکره» است.[vii]

اما چه تفاوتی است بین نگاه حکیمانۀ رهبری انقلاب اسلامی که آمریکا را به ذلت نشانده و نگاهی که دنبال هر بهانه‌ای برای مذاکره است؟ کدام به ایران قوی فکر می‌کنند؟ و کدام‌یک ایران را ضعیف می‌خواهند؟

مسئولیت اجتماعی و لواسان

یک نکته هم دربارۀ حوادث اخیر لواسان عرض کنم. روزی که پرچم عدالت در لواسان بلند شد و عَلَم مبارزه با فساد سر برافراشته شد، برخی‌ می‌گفتند که این کار عاقبت ندارد و موجب ناامیدی مردم و تضعیف نظام و جری‌ترشدن مفسدان می‌شود. برخی مفسدان و بوق‌های آنان هم شروع به فرافکنی کردند و هنوز هم می‌کنند. اما بحمدلله در گام نخست تیم شهرداری و شورای شهر لواسان بازداشت شدند و پرده از فساد و رشوه‌های متعددی برداشته شد که در جریان هستید، دومین اقدام پروندۀ کلاک بود که جزء پرونده‌های پیپچیدۀ قضایی و امنیتی کشور بود، و با دستگیری برخی از عوامل آن به روزهای خوبی رسیده و کلاک هم آزاد شد. در سومین گام اراضی موسوم به تپه سرخه است که از سال 81 در تصرفی عجیب و غیرقابل باور قرار گرفت.

اراضی تپه سرخه و آزادسازی آن‌ها

این پرونده از مواردی بود که حساسیت مردم لواسان به ویژه مردم نجارکلا را برانگیخته بود و اوایل ورود به نماز جمعه لواسان با آن آشنا شدم. هیچ سخنی نبود که از طرفین نشنیده باشم، پروندۀ نسبتاً قطور آن را چندین بار مطالعه کردم، با معتمدین و مطلعین و مسئولان قضایی و دولتی و کارشناسان حقوقی صحبت کردم. آن‌چه مشهود بود، زمین‌خواری و تپه‌خواری آشکاری بود که متأسفانه جلوی چشم مسئولان دولتی و قضایی وقت انجام شده بود.

بخواست خدا و با پیگیری‌های متعدد، سرانجام خون دل‌ها لعل شد و شعبۀ دوم دیوان عالی کشور در حکمی دقیق و همه‌جانبه 27 هکتار از زمین‌های تصرفی را به بیت المال باز گردانند که خبری بسیار خوش برای مردم لواسان و عدالت‌خواهان بود. در کنار آن بحث جاده‌خواری بود که راه آرامستان را بسته بودند که آن نیز بخواست خدا باز شد که در این امر شهرداری لواسان زحمت کشید و دادگستری استان تهران هم نهایت همکاری را کرد، نیروی انتظامی لواسان نیز آمد وسط میدان،  و سازمان بازرسی هم حضور جدی داشت  که از همه تشکر می‌کنیم.

حضور محکم و با صلابت مردم نجارکلا در دفاع از بیت المال هم مثال‌زدنی بود. واقعاً می‌شود یک کتاب تحلیلی دربارۀ این موضوع نوشت و آن را به دقت تحلیل و تفسیر کرد که درس‌های بسیاری برای آیندگان خواهد داشت. این‌جا باید از همۀ آن‌ها تشکر کرد. به ‌ویژه به صاحبان متوفیان که این دورۀ محنت بسته‌شدن راه آنان برای زیارت اهل قبور را با متانت تحمل کردند و هرگز از راه قانون دور نشدند و جز از طریق قانون مطالبات بحق خود را پیگیری نکردند.

البته لازم است که شهردار لواسان قبرستان عمومی شهر را هم راه‌اندازی کند. زشت است برای شهری چون لواسان که قبرستان عمومی ندارد و بهترین جا هم ـ طبق گفتۀ کارشناس‌ها ـ همین قبرستان تپه‌سرخه است که هم آماده است و هم قابل این‌که وسعت پیدا کند.

خبر خودش دیگر این‌که بزودی و بخواست خدا بخش دیگری از این اراضی هم آزاد خواهد شد.

اما نکته‌ای که باید به آن توجه کرد، لزوم ورود اطلاعات به ویژه اطلاعات سپاه در قضیه است تا ریشۀ این قضیه را بررسی کند و افرادی که پشت صحنۀ این تخلف بزرگ بودند، شناسایی کنند، افرادی که سرویس داده‌اند، افرادی که قانون را دور زدند، افرادی که به قول قاضی مربوطه یا اشتباهی اشتباه کردند یا به عمد اشتباه کردند، شناسایی شوند و مورد بازخواست قرار گیرند. این یک نکته

نکتۀ دوم، این‌که باید به پرونده‌های دیگر هم ورود کرد و ریشۀ زمین‌خواری و تصرفات را زد. مگر می‌شود  زمینی به دو قطعۀ مساوی تقسیم شود و دو دانگ آن 700 متر باشد و دو دانگ دیگری 5600؟ چرا کسی این تخلف را ندیده و پیگیر نبوده است؟

البته دوستان اطلاعات، عرض می‌کنم به ویژه اطلاعات سپاه که در جریان مسائل لواسان هستند، بزودی با ورود موشکافانۀ خود به این امر، موجب بیشتر شادی مردم لواسان را فراهم می‌کنند و پرچم عدالت را در لواسان برافراشته‌تر می‌کنند. بله مفسدان نمی‌خواهند و فرافکنی و تبلیغات می‌کنند، تهدید می‌نمایند و فحش می‌دهند و لباس ریا بر تن می‌کنند، اما دورۀ این بازی‌ها گذشته و مردم آگاه شده‌اند و عدالت راه خود را پیدا کرده و فساد و ستم جا پای محکمی ندارد.

به امید خدا گام دوم انقلاب اسلامی، مسئولیت اجتماعی مردم لواسان را به منصۀ حضور رسانده که در عرصه‌های مختلف از جمله عدالت و مبارزه با فساد به میدان آمده‌اند.

[i]  یک‌شنبه 5 مرداد

اقامۀ اولین نماز جمعه؛ عملیات افتخارآفرین مرصاد

سه‌شنبه 7 مرداد؛ 7 ذی‌حجۀ

شهادت مظلومانۀ امام باقر سلام الله علیه

چهارشنبه 8 مرداد؛ 8 ذی‌حجۀ

روز ترویه؛ حرکت امام حسین سلام الله علیه از مکه به سوی کربلاء

پنج‌شنبه 9 مرداد؛ 9 ذی‌حجۀ

روز عرفه؛ شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروۀ سلام الله علیهما

[ii]  درباره ماهیت این آدم، اختلاف نظر رسانه‌ای شدیدی بین نیروهای خودی وجود دارد و برخی ۱۰۰ درصد طرف را وابسته به «سیا» می‌دانند، البته دوستان من که با ایشان در منطقه کار می‌کنم، خلاف این نظر  را دارند و حرکات الکاظمی را پوششی می‌دانند.  پوششی برای سرپوش گذاشتن بر تبلیغات منفی‌ای که علیه نفوذ فوقالعاده ایران و سردار شهید سلیمانی در عراق و منطقه تبلیغ شده است.

در 24آذر ماه 1398 یک نظرسنجی در بغداد انجام دادیم؛ (سه هفته قبل از شهادت سردار سلیمانی) و  نشان میداد افکار عمومی به شدت نسبت به همه‌کاره‌بودن ایران و نفوذ فوق‌العادۀ سردار قاسم سلیمانی در عراق تحریک شده است.

تظاهرات در عراق در آن روزها به دو دستۀ مخرب و سلمی تقسیم می‌شد متظاهرین مخرب، خشونت‌طلب و غارت‌گر و ویران‌گر بودند و از خود متظاهرین  مخرب امکان نظرسنجی نبود، لذا از شهروندان بغدادی‌ای که  شاهد تظاهرات بوده‌اند پرسیدیم که سه تا از مهم‌ترین شعارهای متظاهرین مخرب را نام ببرند رتبه اول شعارها را مردم بغداد شعار «نرید وطن» اعلام کردند و رتبه دوم شعارها «ایران برو گمشو ـ بغداد را رها کند» بود (ایران بَرَّه بَرَّه – بغداد تبقی حره).

در این نظرسنجی پرسیدیم  «در حال حاضر کدام کشور خارجی نفوذ بیشتری در عراق دارد؟» 64 درصد پاسخ‌گویان بغدادی گفتند ایران نفوذ بیشتری دارد و سردار قاسم سلیمانی را «سلطان عراق» خطاب کردند و در مقابل،  تنها 20 درصد مردم بغداد آمریکا را پرنفوذترین کشور خارجی در عراق دانستند.

بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی برای اینکه جو روانی شکسته شود و احزاب شیعی طرفدار ایران انگ خارجی نخورند، دربارۀ تعیین نخست وزیر جدید عراق سیاست‌هایی به خرج داده شد که انتخاب مصطفی الکاظمی یکی از آن‌هاست. بدین ترتیب الان چنین تبلیغ شده است که الکاظمی یک انتخاب عراقی ـ عراقی و بدون دخالت خارجی است .

[iii]  پایگاه فارسی زبان صدای آمریکا در تلگرام به مناسبت سفر الکاظمی به تهران در 31 تیرماه چنین نوشت:

«روابط ایران و عراق در ماه‌های اخیر و از زمان نخست‌وزیری مصطفی الکاظمی که مخالف فعالیت گروه‌های مورد حمایت جمهوری اسلامی است سردتر از گذشته بوده است.»

ماه گذشته خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داد

«از دامنه نفوذ نیروی قدس سپاه در عراق بسیار کاسته شده و حتی اسماعیل قاآنی، جانشین قاسم سلیمانی در نیروی قدس، بدون ویزا نمی‌تواند به عراق برود.»

[iv]  برایان هوک مسئول ویژه امور ایران در وزارت خارجه آمریکا روز 23 خرداد 99 در گفتگو با شبکه العربیه صریحا  گفت که ترامپ آماده گفت‌وگو با تهران است. متعاقباً روز اول تیر 99 دونالد ترامپ در اولین گردهمایی انتخاباتی خود در «اکلاهاما» بعد از پایان قرنطینه‌ای که به‌دلیل بیماری کرونا ایجاد شده بود، آمادگی خود را برای توافق هرچه سریع‌تر با ایران اعلام کرد.

حسن روحانی هم روز 4 تیر ماه 99 در جلسه هیات دولت در جواب این‌گونه درخواستها گفت:

«اخیراً کاخ سفید مرتب اعلام می‌کند که آماده برای مذاکره هستم، بنشینیم مساله و مسائل‌مان را حل‌وفصل کنیم و ایران چرا معطل انتخابات  است؟ ما نه قبل انتخابات و نه بعد انتخابات معطل هیچ چیز نیستیم، ما همیشه آماده‌ایم. آن‌ها بیایند تسلیم قانون بشوند و عذرخواهی کنند، صدمه‌ای را که به ملت ایران زدند،  جبران کنند و غرامت پرداخت کنند و در چارچوب قانون بیایند، کسی اصلا مشکلی دارد؟ ما که مشکل نداریم، مشکل را آن‌ها ایجاد کردند، آن‌ها میز مذاکره را شکستند و از بین بردند و آن‌ها آمدند به ملت ایران ظلم و جنایت کردند.

روحانی تصریح کرد:

«ولی می‌دانیم این تعارفات بی‌اساس حرافی است  به‌دلیل انتخابات و گرفتاری‌ای که پیدا کردند. اگر واقعی هستند، اگر دروغ نمی‌گویند اگر دنبال مشکلات خودشان نیستند، راه آسان است به جای این حرف‌ها عذرخواهی کنند و برگردند به قانون و مقررات و آن وقت خواهند دید که ملت ایران و دولت ایران همواره در چارچوب عدالت، انصاف، قانون و مقررات بین‌المللی حرکت کرده و باز هم این چنین خواهد بود.»

[v]  انتخابات پنجاه و نهمین ریاست جمهوری امریکا در سوم نوامبر 2020 مصادف با 13 آبان 1399 بین دونالد ترامپ و جو بایدن برگزار خواهد شد و به مصداق سگ زرد برادر شغال است، هیچ تأثیری در خوی استکباری و درندگی امریکا نخواهد گذاشت.

[vi]  این تحلیل که نمی‌دانم از کیست شاهد مثالی برای وجود اخبار پشت پرده‌ای است که رهبری مثل توپ بولینگ تمام مهره‌هایش را پاشوند.

آیا ایران و آمریکا در تابستان داغ 99 مذاکره خواهند کرد؟!

از سیگنال پراگماتیک ظریف تا سیگنال انحرافی قالیباف

شرط رهبری: توبه آمریکا و بازگشت به برجام

آیا آخرین افزایش تصنعی دلار برای جمع‌آوری نقدینگی و جبران کسری بودجه دولت پیش از شوک مذاکره است ؟

آمریکای ترامپ با خروج از برجام در مه 2018 (اردیبهشت 1397) پس از حضور یک سال و نیمه در این توافق و ناکامی تلاش‌هایش برای به زعم خود اصلاح کاستی‌های برجام، قصد داشت ایران را با فشار حداکثری در مدتی کوتاه پای میز مذاکره بیاورد و امتیازهای بزرگی از ایران در مسائل منطقه‌ای و موشکی و .. بگیرد.

ایران هرچند در گام اول با اشکالاتی در دیپلماسی خود نتوانسته بود از فرصت کمیسیون مشترک برجام برای وقت‌کشی و تداوم عضویت آمریکا و مزایای برجام استفاده کند اما در گام دوم با رهنمودهای رهبر معظم انقلاب قاطعانه در برابر زیاده‌خواهی آمریکا ایستاد تا حدی که آمریکا به هیچ‌کدام از خواسته‌های خود دربرابر ایران نرسید هر چند با تروریسم اقتصادی مشکلاتی برای کشور ایجاد کرد.

اما اکنون به فاصله چند ماه به انتخابات آمریکا به نظر می‌رسد که معادلات تغییر کرده است. برخی علامت‌ها حاکی است که ایران هم بدش نمی‌آید پیش از انتخابات آمریکا با ترامپ قرار و مدارهایی داشته باشه و تحریم‌ها تا حدی کاهش پیدا کند.  الان ترامپ در بد وضعیتی است و به شدت به یک ژست موفقیت با ایران نیاز دارد. از طرف دیگر اگر ترامپ مجددا پیروز بشود همانطور که خودش هم گفته دیگر به این راحتی به ایران امتیازی نخواهد داد. اگر هم دموکرات‌ها به قدرت برسند باز هم مدت‌ها طول می‌کشد به توافقی با ایران برسند و دولت احتمالی بایدن هم به راحتی کار مثبتی برای ایران نخواهد کرد.  پس سیاست عمل‌گرایانه حکم می‌کند در چند ماه آینده تا پیش از انتخابات آمریکا تلاش بشود که از ترامپ امتیازی گرفته شود .

ظریف با بیان این‌که شانس پیروزی ترامپ بالای 50 درصد است در واقع سیگنالی به ترامپ داده که شانس پیروزی‌ات دست ما است! ترامپ اما برای رسیدن به وصال مذاکره با ایران باید سرکیسه را شل کند و با تغییری در روی‌کرد فشار حداکثری امتیازی نقد به ایران بدهد که از این سو بتوان آن را به عنوان «توبه ترامپ» جا انداخت.

ظریف در گذشته هم این هنر را نشان داده؛ زمانی که رهبر معظم انقلاب گفته بود تحریم‌ها باید در روز اجرای برجام برداشته شوند و ظریف «روز اجرای برجام» را به عنوان روزی چند ماه پس از اجرای عملی عمده تعهدات هسته‌ای ایران در برجام درج کرد!

در این میان مجلس جدید و قالیباف با ژست سوپرانقلابی ضدآمریکایی و اعلام منتفی‌بودن مطلق مذاکره در واقع سیگنال پلیس بد را ارسال می‌کند که ظریف بتواند با کم‌ترین هزینه بیشترین امتیاز را در شرایط فعلی از آمریکا بگیرد.

به هر روی به نظر می‌رسد مقاومت ایران دربرابر فشار حداکثری به جایی رسیده که می‌توان میوه‌ای از آن در جهت کاهش فشار بر کشور چید و این مساله در گرو حرکتی از سوی ترامپ است. آیا قطعنامه شورای حکام و جنجال کتاب بولتون فضای لازم برای یک چرخش از سوی ترامپ و دادن امتیازی نقد به ایران را فراهم خواهد کرد؟

شاید این موج گرانی دلار آخرین موج برای استفاده از لولوی تحریم‌ها و گران‌کردن تصنعی دلار و تا حدی جمع کردن نقدینگی و جبران کسری بودجه و .. باشد و بعد از این به سمت نوعی مذاکره با آمریکا و شاید بازگشت مشروط آمریکا به برجام یا تعلیق برخی تحریم‌ها و واردشدن مقداری از دلارهای بلوکه شده و .. باشیم. در هفته‌های آینده باید کوچک‌ترین تحرکات و رفت‌و‌آمدها و تبادل پیام‌های دیپلماتیک بین ایران و آمریکا را به دقت زیر نظر داشت؛ تابستان داغی در پیش است..

[vii]  یک‌سری شواهد خبری داریم که به نظر می‌رسد آتش تهیه‌ای بود برای سفر الکاظمی به تهران. یعنی زمینه‌سازی برای اینکه پیام حسن نیت آمریکایی هارا باور کنیم. در هفته‌ای که گذشت بحران افزایش قیمت برابری دلار را شاهد بودیم و تا مرز 26 هزار تومان برای هر دلار بالا رفت و در این هنگامه خبری منتشر شد که آتشی بر روی شعله‌وری افزایش قیمت ارز بود. «کریم همتی»  روز دوشنبه 30-4-99 به ایرنا گفت: «…چند روز پیش مکاتبه‌ای از طرف وزارت امورخزانه‌داری آمریکا انجام شد که بر اساس آن، گشایشی در بحث نقل‌وانتقال کمک‌های بشردوستانه به جمعیت هلال احمر ایران حاصل می شود..در چارچوب این تصمیم، ظرف چند روز گذشته بخشی از کمک‌هایی که مختص هلال احمر بود و از چند سال پیش امکان انتقال آن به ایران وجود نداشت، وارد کشور شد».

به نظر می‌رسد کاهش یک‌دفعه ای قیمت دلار از مرز 26 هزار تومان به حدود20 هزار تومان ناشی از این‌چنین مساعدت سخاوتمندانه از سوی امریکایی ها  بوده است که محضاً لله نیست و  آتش تهیه بوده است برای پیامی که در راه بود. پیام «آتش بس و مذاکره.»

اوقات شرعی