برای این‌که اقتصاد سالمی داشته باشیم که همۀ مردم جامعه از آن بهره ببرند، لازم است که عدالت بر اقتصاد کشور حاکم باشد و برای حاکمیت عدالت، لازم است که احکام الهی بدون مسامحه در جامعه پیاده شود و برای این منظور، ما ناچار هستیم، اولاً احکام الهی را درست بشناسیم و ثانیاً آن‌ها را مبنای سیاست‌گذاری‌های کلان کشور قرار دهیم و آن‌گاه تبدیل به قوانین موضوعه بکنیم تا ریل‌گذاری کشور برپایۀ شریعت خاتم باشد و ثالثاً در اجرای آن‌ها تسامح نداشته باشیم، بلکه دقیق باشیم و به هیچ‌وجه از آن‌ها کوتاه نیاییم.
اگر شریعت حاکم شود، مردم و جامعه در راه مستقیم الهی حرکت می‌کنند و عدالت در جامعه به عنوان فرهنگ عمومی جاری می‌شود، در نتیجه تولید و توزیع ثروت در جامعه به صورت منطقی پخش خواهد شد و در جامعه فراوانی و وسعت را شاهد خواهیم بود.
مسألۀ ما تنها تولید ثروت نیست، بلکه توزیع درس و عادلانۀ آن هم است، حقیقت آن است که کشور ما با کمبود منابع مواجه نیست، بلکه روش توزیع ناعادلانۀ منابع موجب شده که ثروت در کل جامعه توزیع نشود و فساد و تبعیض و وجود طبقۀ اشراف و فزونی فقراء را به وجود آورد.
اما یکی از مشکلات ما در این باره، مشکل فهم و درک درست آیات قرآن و بیانات حضرات معصومین علیهم السلام است. مرحوم علامۀ طباطبائی در تفسیر المیزان بدرستی از سیرۀ فکری مسلمانان انتقاد می‌کنند که علی‌رغم این‌که بیشتر آیات قرآن جنبۀ اجتماعی و جمعی دارد، از آن‌ها تفسیر فردی ارائه شده است و ازاین‌رو فهم نادرستی از قرآن به دست آمده است. از جملۀ آن‌ها آیۀ شریفۀ است:
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» [اعراف: 96] «و اگر که اهل سرزمین‌ها ایمان مى‏آوردند و تقوا داشتند، بیقین بر ایشان برکاتى از آسمان و زمین می گشادیم»
این آیه بیان سنت الهی در جوامع بشری است که توسعۀ برکت با دو اصل ایمان جمعی و تقوای جمعی مردم یک سرزمین است.
اما منظور از تقوای جمعی چیست؟ مقصود برقراری عدالت در جامعه و روابط اجتماعی است که از آن به عدالت اجتماعی یاد می‌کنیم. بر فرض محال، اگر همۀ مردم تقوای فردی داشته باشند و در جامعه عدالت نباشد، نزول برکات امکان ندارد. بلکه توزیع ثروت بر پایۀ ایمان و عدالت است که موجب برکات زمینی و آسمانی می‌گردد. به تعبیر دیگر اگر توزیع ثروت در جامعه بر پایۀ عدالت باشد،  برکات ـ یعنی ثروت و گشایش مالی ـ را همراه دارد و این سنت الهی است که در آن تخلف نیست.
بنابراین اگر مردم جامعه و نظام حاکم بر آن، پایۀ حرکت جمعی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و فردی خود را بر ایمان و تقوا بگذارند، یعنی شریعت الهی را بر جامعه و جان خود حاکم کنند، ثروت از آسمان و زمین این جامعه را دربرخواهد گرفت و هرگز فقیر و نیازمند در جامعه نخواهد بود. اما «وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون» [اعراف: 96] آنان حقیقت دین را در عمل یا نظر تکذیب کردند و به راهی که خود درست می‌پندارند، می‌روند و پایۀ حرکت خود را بر نفسانیت می‌گذارند، در این صورت خدای تعالی آنان را به دلیل آن‌چه کسب کرده‌اند، مواخذه می‌کند. در این‌صورت است که ناعدالتی در جامعه رواج می‌یابد و قله‌های اشرافیت و ثروت و دره‌های هولناک فقر و فلاکت در جامعه ایجاد می‌شود و جامعه از درون دچار فساد و تباهی می‌شود:۲
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» «فساد در خشکى و دریا به سبب آن‌چه مردم به دست خود کردند، آشکار شد تا پاره‏یى (از اشتباهات) کردار خود را به آنان بچشاند. باشد که آنان  برگردند.» [روم: 41]
آن‌گاه فساد جامعه و زمین و خاک و آب‌ها و دریاها را می‌گیرد که نمونه‌های عینی آن را می‌بینیم. ‏باشد که از اشتباهات خود باز گردیم و به شریعت الهی گردن نهیم.
بحث ادامه دارد…

اوقات شرعی